خانه پزشک

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّد لعنت خدابرسوال فروشان وحامیانشان اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍ

خانه پزشک

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّد لعنت خدابرسوال فروشان وحامیانشان اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍ


نظرسنجی درمورد نحوه برخورد با وزیربهداشت در
http://dastyaran.mihanblog.com


به مسئولین وبلاگ

مطلع شدیم یکی از همکارانمان بنام سرکار خانم دکتر روشنک قدس کاندید انتخابات هئیت مدیره انجمن پزشکان عمومی شده اند با توجه به اینکه ایشان جوانترین پزشک کاندید در این دوره می باشند و با مشکلات جامعه پزشکان عمومی که اکثرشان جوان می باشند آشنائی بیشتری دارند لذا بر ان شدیم تا به اطلاع همه همکاران برسانیم روز پنجشنبه ۲۲اردیبهشت خ-وصال سازمان انتقال خون ساعت هشت و نیم صبح در انتخا بات این انجمن شرکت نموده و با رای خود اجازه دهید تا این انجمن از رکود خارج شده و در مشکلات این قشر تنها نقش منفعل نداشته و بعنوان تنها متولی پزشکان عمومی خود را در تصمیم گیریهای درست دخیل نماید.
دکتر روشنک قدس -پزشک عمومی-فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان -متولد ۱۳۵۴-تهران با سه سال سابقه کار درمانی میباشند.لطفا این اطلاعیه را وارد صفحه اصلی وبلاگ نمائید.
سه شنبه 20 اردیبهشت 1384   7:07pm

قابل توجه عزیزانی که به بنده ایراد گرفتند

من و دوستانم اگر بخواهیم امسال هم بجای سایر عزیزان کارهای دیگران را انجام دهیم مطمئنا سال بعد هم قبول نخواهیم شد این همه تلاش کردیم در حالیکه سلاح قوی مثل تحریم امتحان را در دست داشتیم نتوانستیم بر صاحبان قدرت و ثروت غلبه کنیم حال بدون سلاح و عدم جدیت در اکثر همکاران برای احقاق حق خودشان چگونه می خواهید بر این سالوس صفتان غلبه پیدا کنید

از اقای قاضی مرتضوی متشکرم که چند ساعت  بعد از دست نوشته بنده جواب معترضان مرا قاطعانه دادند و با اعلام اینکه بعد از 14- 15 ماه فعالیت بی وقفه فعلا توانسته اند قرار مجرمیت 6 نفر از داوطلبانی که با خرید سوالات موفق به قبولی در آزمون شده‌اند صادر کنند...

واقعا چه فکر می کنید ؟

تمام کسانیکه نمره قبولی از رشته های دلخواه خود  را اورده اند و وقت هم که به وفور در اختیار دارند چرا دنبال اعتراض و تحصن نمی روند ؟

 من و دوستانم باید درس بخوانیم و بعد از 14 – 15 ماه تلاش بی حاصل و با سر خوردگی از وضعیت موجود، 9 ماه دیگر باید همان کتابهایی را که دهها بار خواندیم دوباره بخوانیم فقط بخاطر اینکه 2-3 ماه مانده به امتحان را نتوانستیم مرور کنیم  

البته علت ایجاد وبلاگ دستیاران در میهن بلاگ  http://dastyaran.mihanblog.com  همین موضوع است هر کدام از دوستان میخواهند همکاری کنند شماره تماس به ایمیل وبلاگ بفرستند تا شناسه و کلمه عبور وبلاگ در اختیارشان قرار داده شود تا بتوانند مطالب خود را منتشر کنند

و اگر به ما اعتماد ندارند یک وبلاگ برای خود ایجاد کنند تا بنده همه مراجعان را به وبلاگشان هدایت کنم

از همه همکاران خواهش میکنم دوباره و با دقت متن قبلی بنده را مطالعه کنند اگر چشم برای دیدن و گوش برای شنیدن داشته باشند همه چیز را خواهند گرفت .

در اخر سر از همه عزیزانی که نمره های در حد قابل قبول برای خود اورده اند و انشاا... امسال قبول خواهند شد عاجزانه خواهش می کنم که حتما در تحصن ها فعالتر حاضر شوند شاید خدا کمکمان کرد و معجزه ای رخ داد و پرونده به نتیجه ایده ال رسید . در غیر اینصورت هیچ ، همان متن قبلی گریبانگیرمان خواهد بود





دادستان عمومی و انقلاب تهران در پاسخ به فارس:

2 نفر از عناصر دولتی دخیل در افشای سوالات آزمون دستیاری محاکمه می‌شوند

خبرگزاری فارس: دادستان عمومی و انقلاب تهران گفت: 2 نفر از عناصر دولتی که در خصوص افشای سئوالات آزمون دستیاری سال 82 همکاری داشتند شناسایی و دستگیر شدند و پرونده متهمان این پرونده نیز با صدور کیفر خواست به دادگاه ارسال شده است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس سعید مرتضوی ظهر امروز در حاشیه ملاقات ‌های مردمی رئیس کل دادگستری تهران در جمع خبرنگاران و در پاسخ به سوال خبرنگار فارس مبنی بر چگونگی رسیدگی به پرونده تخلفات آزمون دستیاری سال گذشته گفت: تاکنون قرار مجرمیت 6 نفر از داوطلبانی که با خرید سوالات موفق به قبولی در آزمون شده‌اند صادر شده رئیس کل دادگستری تهران نیز شعبه 83 دادگاه عمومی تهران را به محاکمه متهمان این پرونده اختصاص داده است .
مرتضوی با بیان اینکه طی 15 روز آینده اولین جلسه دادگاه این متهمان برگزار خواهد شد خاطر نشان کرد: به احتمال زیاد دادگاه این افراد بصورت علنی برگزار خواهد شد .
مرتضوی در پاسخ به سوالی در مورد چگونگی رسیدگی به پرونده تخلفات صورت گرفته در کنکور دانگشاههای سراسری و آزاد گفت: در خصوص کنکور دانشگاههای سراسری ، آزاد و پیام نور پرونده‌هایی در 3 شعبه از دادسرا تشکیل شده است که این شعبات بصورت تخصصی کار رسیدگی و تحقیقات خود را انجام می‌دهند.
وی افزود: 90 درصد از پرونده‌های ارجاع شده به شعبات فوق با صدور کیفرخواست به دادگاه ارجاع شده است و دادگاه این متهمان نیز به زودی در شعبه 1008 مجتمع قضایی ولیعصر رسیدگی می‌شود.
انتهای پیام/


.......

مرتضوی در مورد پرونده‌ی آزمون دستیاری خاطرنشان کرد: در سال 82 پس از برگزاری آزمون مطالبی دال بر تقلب در آزمون و خرید سوال توسط برخی افراد مطرح شده بود. پرونده البته در دادسرای فرودگاه مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به حساسیت موضوع یکی از ضابطان خاصمان را مامور بررسی و تکمیل این گزارشات و ادعاها کردیم و یکی از شعب بازپرسی در دادسرای ناحیه 7 را مامور رسیدگی به این پرونده کردیم تا ابعاد مساله را روشن کند.

وی ادامه داد: اخیرا دو نفر از افرادی که مباشر بودند در افشای این سوالات، شناسایی و دستگیر شده و به جرم خود اقرار کردند. چند نفر از پزشکانی که با خرید سوال و تقلب موفق به قبولی در آزمون با نمره‌ی بالا شده بودند، به جرم خود اقرار کرده و قرار مجرمیت 6 نفر از این داوطلبان صادر شده و کیفرخواست آماده است و شعبه‌ی 1083 به ریاست قاضی حسینیان برای رسیدگی به این پرونده مشخص شد و احتمالا در کمتر از 10-15 روز آینده شاهد اولین جلسه‌ی محاکمه این افراد خواهیم بود.

..............


با سلام و خسته نباشید

با توجه به مخالفت اکثر  همکاران در مورد تحصن چهارشنبه

و نیز بدلیل اینکه اقای دکتر حیدر پور و مسئولین قضایی پرونده دستیاری و مسئولین وزارتخانه از وزیر گرفته تا رئیس دبیرخانه تخصصی و مخصوصا مسئولین حراست وزارتخانه در سیر و سلوک به مراحل  نزدیک  معصوم شدن رسیده اند نیازی به برگزاری تحصن و اعتراض به عملکرد مسئولینی که در عدالت خلاصه شده اند  دیده نمی شود.

مطمئنا برگزاری تحصن های اینچنینی بوسیله همان سوال فروش ها و سوال خرهایی طرح ریزی می شوند که بدنبال ضربه زدن به نظام مقدس سراسر عدالت اسلامی ایران  در این برهه حساس می باشند!!!!

با توجه به اینکه ما به همه مسئولین اعتماد کامل داریم و نیز پرونده امتحان دستیاری به نتیجه کامل رسیده است به هیچ عنوان در اعتراض به عملکرد مسئولین مظلوم شرکت نخواهیم کرد و بخاطر دخالت های بیموردمان از همه مسئولین مخصوصا جناب اقای وزیر متدین و شریف عذر خواهی کرده طلب عفو و مغفرت را داریم .

امیدواریم این بزرگواران صالح و عادل در روز قیامت شفاعت ما را از خداوند متعال درخواست کنند. باشد که توبه ما مورد پذیرش قرار گیرد

لازم است در نهایت ابراز تاسف خود را به ان عده معدود (10 – 20 نفری) بی پول و بی کس و کار که اسیر این بازی شوم شدند و احتمالا بازنده اصلی این بازی هستند و از ادامه تحصیل باز خواهند ماند اعلام داریم

ضمنا با عرض شرمندگی بدلیل ضربه ایکه از این اعتراضات به خود و عده ی کثیری از اعضای این وبلاگ وارد شد و برای جلوگیری از زیان در امتحان سال بعد که کمتر از 9 ماه به برگزاری ان وقت باقی مانده است به هیچ عنوان در برنامه های بی نتیجه شرکت نخواهیم کرد

سایر دوستان جهت ادامه تلاشها می توانند به وبلاگ مراجعه کنند::

http://dastyaran.mihanblog.com




اخبار قبلی:

نظرات 81 + ارسال نظر
فلی جمعه 23 اردیبهشت 1384 ساعت 02:16 ب.ظ

بازگشت متقلبانه سرکار خانم بهیه مرادی از رزیدنتی قلب دانشگاه ایران را به ریاست دانشگاه کرمانشاه دکتر سعیدی تسلیت عرض مینماییم . لازم به ذکر است نام برده فوق به مدت شش سال از دوران دانشجویی از طرف ریاست دانشگاه به عنوان دانشجوی نمونه معرفی شده و چندین بار از طرف آن ریاست نامحترم به حج مشرف شده است و این است شایسته سالاری محمد رضا سعیدی مردم سالار .
با تقدیم احترام
فلی تبعیدی

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 ساعت 06:36 ب.ظ

درود بر شما
تحصنی سراسر حماسه و ایثار برگزار شد
حماسه ای بی نظیر در تاریخ تحصن های ایران
وزارت بهداشت و قوه قضائیه اعلام کردند هر چه ما بخواهیم بلافاصله و بی درنگ انجام خواهند داد

رضا چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 ساعت 06:22 ب.ظ

پیشنهاد به پسرک :
توصیه می کنم برای تصمیم گیری دقیق تر بهتر است به پزشکی قانونی شهر مربوطه مراجعه نمایی و در مورد مزایا و معایب این شغل و نیز میزان درامد آن سوال نمایی تا جایی که من اطلاع دارم با توجه به تخصصی شدن پزشکی قانونی در کشور فعلا بازار جذب متخصصان این رشته خوب است و حتی
در دفترچه سال ۸۲ بود که این افراد در دوره دستیاری بورسیه می شوند همچنین متخصصان این رشته در بیمارستانهای بزرگ به عنوان متخصص توکسیکولوژی بالینی به درمان
مسمو میتها می پردازند و حق مشاوره های کلانی
می گیرند بطوریکه یکی از دوستان که در یکی از بیمارستانهای بزرگ به عنوان پزشک عمومی اورژانس مشغول کار است و ماهی بیش از ۱.۵ میلیون حق کارانه می گیرد وقتی درامد این افراد را می بیند بسیار ناراحت است که ۴ سال پیش می توانسته پزشکی قانونی قبول شود چرا نرفته است. مخلص کلام اینکه تا کارنامه ها نیامده فرصت داری خوب تحقیق کن ودر نهایت اگر نمی توانی برای آزمون سال های بعد بخوانی ۱۰۰ درصد شک نکن که پزشکی قانونی از پزشکی عمومی بهتر است.

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 ساعت 06:05 ب.ظ

برخی از کاندیدا های ریاست جمهوری، حرفهای طنز میزنند، آدم را به فکر می اندازد که یک مطلب تازه در صفحه هزل و طنز بنویسد. ولی چون موضوع جدی تر از این حرفهاست، یه هو میبینی مطلب جدی شد و توی همین صفحه اصلی دامون قرار گرفت.
یکی از کاندیدا های چپگرای ریاست جمهوری آقای کروبی است. ایشان اخیرا وعده ای داده اند که تن و بدن همه چپگراهای دنیا بعد از هفتاد سال توی قبر لرزیده است. ایشان با الهام از تعالیم مقدس اسلام به این نتیجه رسیده اند که مرحوم لنین بد هم نمی گفت که همه مردم باید حقوق بگیر دولت باشند. لذا طرحی ارائه فرموده که دولت به همه جوانها ماهی پنجاه هزار تومان پول تو جیبی بدهد. حالا اینکه چرا به پیرها پول تو جیبی نمی دهند خودش سوژه ایست. به قول مرحوم ایرج میرزا
به تخمت گر همه پیران بمیرند
اگر مردند هم مردند، پیرند
چند وقت پیش برایم یک اس ام اس آمده بود که می گفت جناب آقای فرش باف (که البته هیچ ارتباطی هم به سردار قالیباف خودمان ندارد) شبی در خواب مرحوم رضاخان میر پنج (رضا کچل آلاشتی بی سواد سابق و رضا شاه کبیر اسبق) را دیده بود که به او می گفته فلانی، اگر روزی مردی بی زحمت یک عینک دودی برایم به این دنیا بیاور. آقای فرش باف فرموده آخه عینک دودی می خواهی چیکار؟ و ایشان پاسخ داده از بس مردم توی تاکسی گفتند نور به قبرش بباره، اینجا شده عین صحنه تیاتر
سردار قالیباف، یکی دیگر از کاندیدا های ریاست جمهوری، ظاهرا شباهتهایی میان خودشان با رضا خان مشاهده کرده اند. منتهی از نوع رضاخان حزب اللهی. تصور کنید قیافه رضا خان را با آن قد بلند و سر بی مو، ولی این بار با چفیه چهارخانه و بلوز سفید یقه بسته و ریش و تسبیح. نه. اصلا دوست ندارم رئیس جمهور کشورم این شکلی باشد. خیلی زشت و بی کلاس است.
از طرفی سردار قالیباف نفرموده اند که قرار است چه چیزشان شبیه رضا خان باشد. برای اینکه به ایشان کمکی کرده باشم که تعیین کنند قرار است چه چیزشان شبیه رضا خان باشد پاره ای از مشخصات رضا خان را یادآوری میکنم. ایشان خودشان مشخصات مورد نظر را که وجه تشابهشان است، تیک بزنند.
رضا خان قدش یک متر و نود سانت بود. رضا خان کمی تا قسمتی کچل بود. رضا خان سیبیل داشت. رضا خان اخمو بود. رضا خان قومیت های ترکمن و عرب ها را قتل عام کرد و کرد ها و بختیاری ها را به سراسر ایران تبعید ساخت. رضا خان کلیه مخالفانش را به قول خودش تخته قاپو می کرد و چون خودش یک نظامی بود به امرای نظامی زیر دستش علاقه و اطمینان عجیبی داشت. به گونه ای که اگر یک فرد عادی از یکی از نظامیان او شکایت می کرد، فرد شاکی را آنقدر چوب می زد تا می مرد. رضا خان شش تا زن داشت (قابل توجه خانواده کاندید مزبور برای تحقیق). رضا خان کشف حجاب اجباری را باب کرد و اماکن مقدسه را به گلوله بست. رضا خان عده زیادی از روحانیون را کشت.
و بالاخره دوست و دشمن معتقدند که رضا خان را انگلیس ها آوردند.
البته رضا خان در کارهای عمرانی رو دست نداشت. شاید از هیچ پادشاهی چه قبل و چه بعد از او (به غیر از شاه عباس کبیر) اینهمه آثار و ابنیه و راه و پل و تونل و سد و راه آهن و هتل و مهمانسرا و ....... به یادگار نمانده باشد. ولی به نظر نمی رسد کاندیدای مزبور منظورشان از شباهت این نکته باشد. دوستان کاندیدای مزبور با بهترین ماشین آلات راهسازی، یازده سال مشغول گشاد کردن تنها یک تونل بودند که رضا شاه نود سال پیش با بیل و کلنگ و قاطر آنرا در چند ماه ساخته بود.
دکتر مصطفی معین دیگر کاندید ریاست جمهوری است. او که همانند آقای خاتمی، پیش از کاندید شدن یک بار استعفا داده، درست پا جای پای خاتمی گذاشته است. ظاهرا رسم استعفا از وزارت پیش از کاندیداتوری دارد کم کم جا می افتد. از میان کل نفوس مملکت، بعد از آقای خاتمی او دومین کسی است که معتقد است قانون اساسی فعلی کاملا بی نقص است. به عقیده من کسانی که حوصله شان طی هشت سال اخیر از حرفهای آقای خاتمی سر نرفته است، احتمالا به ایشان رای می دهند. البته باید دانست که آقای معین بر خلاف آقای خاتمی تو دهن یخی دارند و اصلا حرفهایشان به قشنگی حرفهای آقای خاتمی نیست. اینکه در مورد ایشان و آقای خاتمی فقط در مورد استعفا و چگونگی حرف زدنشان گفتم، زیاد به دل نگیرید. آخر هر دویشان کار دیگری تا کنون انجام نداده اند که قابل بحث و بررسی باشد.
وقتی یک نفر مهندسی ترافیک خوانده باشد، شهردار تهران هم باشد و با کلی وعده پس از ماهها نتواند گره ترافیک شهر تهران را باز کند، به نظر شما باید چه کار کند؟ خوب معلوم است می رود کاندید رئیس جمهوری می شود. از همان روزی که آقای احمد نژاد شهردار تهران شد و صدا و سیما به جای طنز شبانه، به پخش ملاقاتهای مردمی و ژست های عامه پسندانه و دعای خیر پیرمردها و پیرزنان برای ایشان پرداخت، فهمیدم قرار است کاندید شوند. اما چون احتمالا رای نمی آورند من هم زیاد برایشان قلم فرسایی نمی کنم. خود ایشان هم در سایتشان از من کمتر راجع به خودشان حرف زده اند. البته دلیلشان برای اینکار معلوم است. دیکته ننوشته که غلط ندارد.
دکتر علی اکبر ولایتی، از برو بچه های اختیاریه تهران است. برای گفتن از کار آمدی ایشان همین بس که تا ایشان وزیر امور خارجه بودند، تغریبا با همه کشور های شناخته شده دنیا دشمن بودیم. البته حساب کشورهای شناخته نشده ولی دوست و برادری مانند بورکینافاسو و سیرالئون کاملا جداست. ایشان دستی هم از دور در ماجرای صدور خیارشور با طعم موشک به کشور بلژیک و پیامدهای آن در دادگاه میکونوس داشته اند که.... بگذریم. خاطرم هست که ایشان یک بار در زمان حیات امام خمینی به دلیلی نیاز به حمایت ایشان (ولو در حد یک جمله مثبت) داشتند که امام همان یک جمله را هم از ایشان دریغ کردند.
سردار سازندگی بالاخره بعد از ماهها کرشمه سیاسی تشریف آوردند. سید ابراهیم نبوی در این خصوص گزارش کرده که همزمان با اعلام حضور رسمی ایشان، عده ای گفته اند
گل در اومد از حموم
عروس در اومد از حموم
البته دفعه قبل برای کسب کرسی وکالت مجلس، بعد از اینکه ایشان باز هم با همین کرشمه سیاسی بعله بلند و بالای خود را سر دادند. داماد که همان مردم همیشه در صحنه و شهید پرور تهران باشد در پاسخ به سئوال ایشان که پرسیدند وکیلم؟ گفتند نه......خیر....
نمی دانم فرق ساختمان معمار ساز را با ساختمان مهندسی ساز میدانید یا نه؟ معمار و مهندس هر دو سازندگی میکنند اما این کجا و آن کجا. یاد آوری می شود در ساواک پیش از انقلاب ایشان را به عنوان معمار می شناخته اند.
آقای محسن رضایی که از فرماندهان جنگ بوده اند و بنا بر یک روایت تایید نشده یک بار سیلی محکمی توی گوش مرحوم صیاد شیرازی زده اند، هم کاندید شده اند. ولی خودمانیم خیلی زشت می شود که همه بگویند پسر رئیس جمهور ایران به آمریکا (شیطان بزرگ سابق و کشور دوست و برادر آمریکای اسبق) پناهنده شده است.
آقای لاریجانی که ظاهرا مذاکراتشان با شیطان در جهنم چندی است که به نتیجه رسیده است، در میان کاندیدا های ریاست جمهوری همچون نگینی می درخشند. اگر روزی روزگاری ایشان رئیس جمهور شدند، پیشنهاد میکنم کابینه خود را به شرح زیر تشکیل بدهند
مهران مدیری: وزیر فرهنگ و آموزش حرفهای زشت
محمد حسینی: وزیر حفاظت از حیوانات و چوب زدن توی سر شتر مرغها
منوچهر نوذری: سخنگوی دولت پاسخگو و وزیر از کی بپرسم
حیدری: وزیر لجن مال کردن دیگران
عادل فردوسی پور: رئیس سازمان تربیت بدنی
جمشید هاشم پور: وزیر مبارزه با مواد مخدر
خوش رکاب: وزیر راه و ترابری
عمو پورنگ: وزیر آموزش عالی و متعالی
هدیه تهرانی: وزیر بهداشت و درمان دردهای بی درمان
برای بعضی ها مثل مهر علیزاده اصلا حیف است آدم بخواهد چیزی بنویسد. خیلی دلم می خواست تعداد کاندیدا ها کمتر از اینها بود. ولی یکی دوتا اسم کار درست بینشان بود. مث

حال کنین چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 ساعت 05:59 ب.ظ

1- از ترکه میپرسن چطور شد ترک شدی؟ میگه: ایلده اول دنیا خدا ازم پرسید: دوست داری ترک خر باشی یا فارس زنقحبه؟! منم گفتم: همون ترک خر بهتره!

2- ترکه رفته بوده خون اهدا کنه، دکتره ازش میپرسه: شما تاحالا چندبار همخوایگی نامشروع داشتین؟ ترکه کلی قسم و آیه میخوره که ولله بالله، من زن و بچه دارم، اهل این کارا نیستم تا بالاخره دکتره قبول میکنه و خون بابا رو میگیرن. موقع برگشت، ترکه رفیقش رو تو صف میبینه، میگه: اصغر خیلی مواظب باش! اینجا انگار یکیو کردن، دنبال اون نامردن!

3- تهرونیه و اصفهانیه و قزوینیه میمیرن، اون دنیا میرن کارنامه اعمالشون رو میگیرن، میبینن بدجوری افتضاحه و اگه این ریختی پیش بره هر سه تایی از قعر دوزخ سر در میارن! خلاصه میرن پیش جبرئیل و کلی خایه مالی میکنند که بابا یک فرصت دیگه به ما بدین بلکه جبران کنیم و آخر مخ جبرئیل رو میزنن و راضیش میکنن که یک فرصت دیگه بهشون بده، منتها با یک شرط و اون اینکه اگه اینبار یک دفعه تهرونیه خانوم بازی کنه، اصفهانیه دنبال پول باشه یا قزوینیه قزوینی بازی در بیاره، درجا سنگ میشه و صاف از ته جهنم سر در میاره! خلاصه سه تایی برمیگردن رو زمین و خوشحال و خندان داشتن میرفتن که یهو چشم تهرونیه میخوره به یک کس اساسی و هرچی میخواد جلوی خودشو بگیره نمیشه و آخر میره یک تیکه بهش میندازه.. تیکه انداختن همان و درجا سنگ شدن همان! قزوینیه و اصفهانیه خوب حساب کار دستشون میاد، یک نگاه به هم میکنند و راه میافتند. یخورده جلوتر اصفهانیه یک 100 تومنی رو زمین میبینه، هی با خودش چک و چونه میزنه، آخر میبینه راه نداره... خم میشه ورش داره، یهو قزوینیه میگه: آی بالامجان! خدا ازت نگذره که هم خودتو سنگ کردی و هم منو!

4- از لاشیه میپرسن: دوست داری تو آسیا کدوم تیم برسه به جام جهانی؟ میگه: خوب معلومه ایران. میپرسن: بخاطر وطن پرستی میگی ایران؟ میگه: نه بابا، آخه تا برسه جام جهانی آدمو میگـاد!

5- مسؤل خوابگاه دخترا همه دخترا رو جمع میکنه، میگه: دیشب یه مرد اومده بوده تو خوابگاه. همه میگن: وااای... یکی میگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه میگه: اینطور که فهمیدیم این مرده رفته بوده تو اتاق یکی از دخترا. همه میگن: وااااای... یکی میگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه میگه: تازه، یه کاپوت هم پیدا شده. باز همه میگن: واااااای... یکی میگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه ادامه میده: ولی گویا اون کاپوت سوراخ بوده. همه میگن: هه هه هه... یکی میگه: وااااای!

6- واسه سرشماری اومده بودن در خونه رشتیه، یارو از رشتیه میپرسه: اسم پسر اولت چیه؟ رشتیه میگه: اصغر. میپرسه: خوب اسم پسر دومت چیه؟ رشتیه: میگه اصغر!...سومی، چهارمی، پنجمی، خلاصه همه رو میگه اصغر! ماموره شاکی میشه، میگه: مامور دولت رو سر کار گذاشتی؟! رشتیه میگه: نه والله، اینها همشون اسمشون اصغره! مرده میگه: خوب پس چجوری تو خونه صداشون میکنید؟ رشتیه میگه: خوب اصغر اکبرآقا داریم، اصغر علی آقا داریم، اصغر آقا رضا داریم!

7- ترکه داشته از تو جنگل رد میشده؛ یهو یک شیره جلوشو میگیره، میگه: کوچولو کجا میری؟! ترکه میگه: خونه مادر بزرگ، بخورم پفک نمکی، چاق بشم چله بشم، بعد میام کیرمم نمیتونی بخوری!

8- ترکه ساعت سه نصفه شب مست و پاتیل میرسه در خونه، هرکار میکرده نمیتونسته کلید رو بکنه تو قفل در. خلاصه اونقدر سر و صدا میکنه تا زنش بیدار میشه، ازون بالا داد میزنه: اصغر اقا کلید بندازم؟! ترکه میگه: نه بابا کلید دارم، سوراخ بنداز!

9- ترکه میخواسته دستکش بخره، میره داروخونه میگه: ببخشید، کاپوت خانواده دارین؟!

10- رشتیه میاد خونه، میبینه یک مردک لندهور لخت مادرزاد تو اتاق خواب نشسته! خلاصه خیلی غیرتی میشه، میگه: مردک الندگ! تو خونه من چه غلطی میکنی؟! مرده میگه: والله آقا من داشتم با این خانم همسایه بالایی حال میکردم، که یهو شوهرش اومد، منم به شما پناهنده شدم. رشتیه دلش میسوزه، میگه: اشکال نداره، والله منم دل خوشی ازین طبقه بالایی ندارم. خلاصه کلی مرام میگذاره و یک دست لباس و یک مقدار پول تاکسی میده به مرده و با سلام وصلوات راهیش میکنه. یکی دو هفته بعد، رشتیه داشته تو حیاط خونش قدم میزده، یهو دو دستی میکوبه تو سرش، میگه: ای بر پدر آدم دروغگو لعنت! منزل ما که فقط یک طبقهست!

11- عربه زنشو واسه زایمان بچه هفتم برده بوده بیمارستان، بعد از یک مدت یک پرستار میاد، آروم بهش میگه: یک خبر بدی براتون دارم. متاسفانه بچه عقب افتادهست. عربه میگه: ولک خودشو ناراحت نکن! شیش تاشون از جلو افتادن هیچ گهی نشدن، بگذار این هفتمی از عقب بیافته شاید یک گهی شد!

12- تو قزوین داشتن درمورد انتخابات مجلس گزارش تهیه میکردن، یارو گزارشگره از یک پیر مرد بازاری میپرسه: به نظر شما با صلاحیتترین کاندید این دوره کیه؟ حاج آقا میگه: بالام جان این روزا هر الف بچهای مدعیه که کان دیده، ولی الله وکیلی هیشکی تو کل قزوین قدر این حسین آقا آمپول زن کان ندیده!

13- از رشتیه میپرسن: چه روزایی با زنت حال میکنی؟ میگه: همه روزا بجز پنجشنبه و جمعهها! میپرسن چرا؟! میگه: اووو! پنج شنبه جمعه اونقدر شلوغه که ژتون گیر خودمم نمیاد!

14- از اصفهانیه میپرسن: میدونی فرق شورتهای قدیم با شورتهای جدید چیه؟میگه: قدیما باید شورتو میزدی کنار تا کونو ببینی، این روزا باید کونو بزنی کنار تا شورتو ببینی!

15- تو پلیس راه اتوبان قزوین یک کامیون رو نگه میدارن، میبینن شیشه سمت شاگرد بازه یک کون هم ازش بیرونه!! خلاصه میرن جلو به راننده میتوپن که: مرتیکه فلان فلان شده، این چه وضع افتضاحیه؟!! قزوینیه با تعجب میگه: کدام وضع بالام جان؟! مامورا شاکی میشن، میگن: خودتو به نفهمی نزن!! این چیه از شیشه اومده بیرون؟!! قزوینیه میگه: شما هم منو ترسوندین! بالام جان این کان بچهست، گذاشتم تو راه تگری شه برم قزوین بزنم زمین!

16- یارو ازون تیمسار کسخلای تیر بوده، یک روز کله سحر میاد پادگان به اولین نفری که میرسه، داد میزنه: سرگرد! من دیشب زنمو کردم! انجام وظیفه بود یا بیگاری؟!! سرگرده جفت میکنه، با خودش میگه باز این میخواد یک چیزی از دهن ما بکشه بیرون بدبختمون کنه. خلاصه با تته پته میگه: چهچه عرض کنم قربان. تیمساره شاکی میشه، میگه: خاک بر سر احمقت کنند! میره یکم جلوتر، یک گروهبانه رو میبینه، باز همون سؤالو میپرسه، گروهبانه بدبخت هم یکم من و من میکنه، چیزی نمیگه و فحشش رو میخوره. تیمساره شاکیتر میشه، میره یکم جلوتر میبینه یک سرباز صفر داره جارو میکشه، میره جلو میگه: سرباز! من دیشب خانوم رو کردم. انجام وظیفه بوده یا بیگاری؟! سربازه خیلی مطمئن میگه: انجام وظیفه بوده قربان! تیمساره کف میکنه، میگه: واسه چی انجام وظیفه؟! ترکه میگه: آخه اگه بیگاری بود میدادید ما بکنیم!

17- به رشتیه میگن اعضای خانوادتو نام ببر، میگه: صاایران، امرسان، موبایل، آمریکا!! میگن: مرتیکه این کسشعرا چیه میگی؟! رشتیه میگه: آخه شما نمیدونی؛ صاایران دختر کوچیکمه، هر روز بهتر از دیروز! امرسان دختر بزرگمه، زیبا جادار مطمئن! موبایل خانمه، که هیچ وقت در دسترس نیست! آمریکا هم خودمم، که هیچ غلطی نمیتونم بکنم!

18- ترکه دو تا زن داشته. یک روز زن اولش زنگ میزنه دفترش، با کلی ناز و ادای شوهر خفه کن میگه: عزیزم، چرا یک سر به من نمیزنی؟! کلی خرید دارم. بدبخت شوهر هم میگه: چشم خانوم، حتماٌ یک سر میام. هنوز گوشی رو نگذاشته بوده زمین که زن دومش زنگ میزنه و باز با همون تریپ عشوه میگه: عزیزم چرا نمیای پیشم، مگه نمیدونی مریض احوالم؟! و باز هم ترکه میگه: چشم عزیزم، حتما میام پیشت. خلاصه عصر میشه و ترک عزیز قصه ما اول میره یک سر به زن اولش میزنه و خلاصه یوخده اوضاع گرمتر از معمول میشه و کار به جاهای باریک میکشه. کارشون که تموم میشه، ترکه میگه: خوب عزیزم پاشو بریم بزازی لباس بخریم، زنه هم که مشکلش حل شده بوده میگه: نه عزیزم باشه یک وقت دیگه. خلاصه ترک نازنین قصه ما هم خداحافظی میکنه و میره سراغ زن دوم و خوب دور از ذهن نیست که اونجا هم دکتربازی به جاهای باریک میکشه و جناب شوهر یک ربع تلنبه زدن پیاده میشه!! کارشون که تموم میشه، باز ترکه میپرسه: عزیزم میخوای بریم دکتر معاینت کنه؟ زنه هم میگه: نه حالم الان بهتره، بعداٌ میریم! بعد از پایان هر دو ماجرا، ترکه کیرشو در میاره میگه: گربان سنه سرافراز - هم دکتر سنه هم بزاز!

19- قزوینیه یه بچه خشگل بلند کرده بوده، پای معامله که میرسن قزوینه میگه: ببین بالام جان، اگه بزاری توش بزارم 50 تومن بهت میدم اگر هم بزاری لاش بزارم 100 تومن بهت میدم. بچهه هم پیش خودش میگه: عجب نرخ خوبیه! بزار یه لاپا بهش بدیم 100 تومن کاسب بشیم. خلاصه تا وارد عمل میشن قزوینیه امونش نمیده و تا دسته میکنه تو ماتحت بچه مردم! پسره هم بدبخت با هزار مکافات خودشو میکشه بالا میگه: خوارکسده مگه قرار نبود لا پام بذاری؟! پس چرا کردی توش؟! قزوینیه میگه: بالام جان به جون تو دست کردم تو جیبم دیدم 50 تومن بیشتر ندارم!

20- ترک دیسک کمر داشته، بچش با کیفیت به دنیا میاد!

21- رشتیه میره دکتر، میگه اقای دکتر من هشت تا بچه دارم، دیگه نمیخوام بچه دار بشم. چیکارکنم؟ دکتره میگه: خوب عزیزجان، موقع عمل کاندوم مصرف کن. رشتیه میگه: آقای دکتر سر دو تای اول کاندوم مصرف کرده بودم، ولی بچه دار شدیم. دکتره میگه: خوب به خانمت بگو قرص مصرف کنه. رشتیه میگه: سر دوتای بعدی هم خانم قرص مصرف کرد ولی باز بچه دار شدیم. دکتره میگه: به خانمت بگو دیافراگم بگذاره. رشتیه میگه: سر دوتای بعدی هم همین کارو کردیم ولی باز فایده نداشت. دکتره شاکی میشه، میگه: خوب بابا کون لقت! اصلا نکنش!! رشتیه میگه: والله آقای دکتر سر دوتای آخر اصلاً نکرده بودیم!

22- یارو زن اینکارهه میره دکتر زیبایی، میگه: آقای دکتر، بیزحمت دور نافم یکم مو بکارید!! دکتره کف میکنه، میگه: خانم همه میان اینجا موهای اضافه بدن رو بسوزونن، شما اومدین دور نافتون مو بکارید؟! زنه میگه: والله اقای دکتر دیدیم کار و کاسبی خوبه، گفتیم یک شعبه هم بالاتر بزنیم!

23- دو تا ترکه میرن سوراخ لایه اوزن رو بدوزن، خودشون میمونن اونور!

24- ترکه عروسی میکنه، هفته بعد دست خانوم رو میگیره میبره دکتر، میگه: آقای دکتر ما بچهدار نمیشیم!! دکتره میپرسه: چند وقته ازدواج کردین؟ ترکه میگه: یک هفتهست!! دکتره شاکی میشه، میگه: داداش من، این کسه مایکروویو که نیست!

26- ترکه با دوتا از رفقاش تو کافه نشسته بودن، هر سه تا هم دستتاً دمق! خلاصه شروع میکنن به درد دل، اول یکی از رفیقاش میگه: دیروز تو کیف دخترم یک بسته سیگار پیدا کردم، آی حالم گرفته شد. تاحالا فکرشم نمیکردم که دخترم سیگاری باشه. اون یکی رفیقش میگه: بابا این که چیزی نیست، من پریروز تو کیف دخترم یک بست حشیش پیدا کردم، ازون موقع تاحالا فقط میخوام بمیرم! عمری فکر نمیکردم دخترم عملی باشه. ترکه یک آه از ته دل میکشه، میگه: بابا اینا که چیزی نیست. من دیروز تو کیف دخترم یک بسته کاپوت پیدا کردم. تا امروز فکرشم نمیکردم که دخترم کیر داشته باشه!

27- یک بابایی دوتا کس بلوچ بلند میکنه، میبره خونه. اونجا بهشون میگه: شما دوتا تو این اتاق لخت شید تا منم آماده شم. خلاصه خودش میره تو اتاق بغلی، لباساشو در میاره و یک فروند کاندوم فرد اعلا هم میکشه رو حضرت معامله و برمیگرده تو اتاق. تا میاد تو، یکی از کسا برمیگرده به اون یکی میگه: اوره ماه پری سیل کن چون نوکین کیری داره آنگهش پلاستیک در نبوته!! (الترجمه الپارسی(!): ماهپری ببین چه کیر نویی داره، هنوز از پلاستیک در نیومده!!!)

28- قزوینیا یک ماهواره میفرستن فضا که دنبال سوراخ لایه ازون بگرده!

29- یک بابایی میخواسته زن بگیره، منتها طرف آخر ادعای غیرت بوده و میگفته: کسی که بخواد زن من شه، باید چشم و گوشش بسته باشه! روش تشخیص چشم و گوش بستگی حضرت آقا هم این بوده، که هرجا میرفت خواستگاری، ایشون میگفته من بایدتو خلوت با دخترتون صحبت کنم. توی خلوت هم ایشون معاملشو در میاورده و از دختر مردم میپرسیده: اسم این چیه؟ خوب البته تو این دوره و زمونه هم که بچه هشت ساله هم میدونه اسم اون چیه، نتیجتاٌ هرجا میرفته، دختره میگفته: این کــیـــره!! و طرف هم شاکی میشده که: نه! من این دختر رو نمیخوام! خلاصه یکی دوسال این وضع خواستگاری ادامه داشته، تا یک بار میره یک جا خواستگاری و وقتی نوبت به مراسم کیرشناسی میرسه، دختره میگه: این شوشوله! مرده خیلی حال میکنه،با خودش میگه: این همونیه که من میخوام! دختر باید اینجوری چشم و گوش بسته باشه. خلاصه ازدواج میکنند و آخرای ماه عسلشون، یک شب مرده با خودش میگه: الان دیگه وقتشه که خانوم بدونه اسم این چیه! خلاصه میره پیش خانومش و جناب معامله رو میکشه بیرون و میگه: عزیزم یادته وقتی اومدم خواستگاریت، ازت پرسیدم اسم این چیه، تو گفتی شوشول؟ دختره میگه: آره عزیزم، یادمه. مرده میگه: عزیزم اسم اصلی این کیره نه شوشول! دختره هم میگه: عزیزم، من خودم میدونم کیر چیه. ولی جلو کیرهایی که من دیدم، این همون شوشوله!

30- پسره شب خونشون خالی بوده، زنگ میزنه دوستدخترش بیاد. خلاصه دوتایی میشینن و پسره ضمن لاس زدن با خانم، نمنمک عرق سگی هم مینداخته بالا. یکی دو ساعتی میگذره و حاج آقا پاک مست میکنه و آمپر حشر هم میزنه بالا و یهو میره واسه زیر یخم حاج خانوم!! بعد یک ربع آخ و اوخ و آه و اوه، پسره عرق ریزان بلند میشه، خیلی ناراحت و دمغ میگه: عزیزم، به خدا اگه میدونستم پرده داری، بهت دست نمیزدم!! دختره هم با هزار بدبختی بلند میشه میگه: آره نکبت! منم اگه میدونستم میخوای همچین کاری باهام بکنی، لااقل شلوار لیمو در میاوردم!

31- دوتا خانم روی صندلی عقب یک تاکسی نشسته بودند و درباره دوست پسرهاشون صحبت میکردند. اولی به دومی میگه: علی رو که میشناسی، تازگیها لاپات (منظور خط ریش بلند) گذاشته خیلی بهش میاد.... دومی هم میگه آره رضا رو هم که میشناسی، اونم لاپات گذاشته و... یارو راننده کف میکنه میگه حالا که سنگ مفته بزار ما هم یه سنگی بندازیم شاید خورد به هدفت... برمیگرده به خانوما میگه: ببخشید آبجی، ما هم میتونیم لاپات بزاریم. یکی از خانوما میگه: بعله که میتونین، فقط باید یک کمی بزارین بلندشه! راننده هم میگه: آبجی به خدا رسیده به داشبورد، دیگه از این بلندتر نمیشه!؟

32- یک خانمی یک سگی داشته به نام توتر. یک شبی ایشون (منظور خانومست نه سگه!) خوابیده بودن، که یک بابایی میاد تو خونه دزدی. خلاصه یارو همه خونه رو میگرده و محض رضای شیطان، یک آفتابه بدرد بخور هم پیدا نمیکنه! جناب دزد خیلی شاکی میشه، آخر میره تو اتاق خواب میبینه، یک خانم نسبتاٌ پا به سن گذاشتهای رو تخت خوابیده. با خودش میگه: کسعمش! حالا که قراره دست خالی برگردیم، لا اقل بگذار یک حالی بکنیم! خلاصه میپره رو زنه و یالله مشغول کار خیر میشه. زنه هم تو همون حال خواب و بیدار، داد میزنه، تــــوتــــر! برو تـوتـر! دزده بدبخت عرق ریزان میگه: آبجی والا دیگه ازین توتر نمیره!

33- بچه خوشگله موبایل بسته بوده کمرش، قزوینیه میبینه، میگه: واااای! ببم جان براش افاف هم گذاشتی؟!

34- عربه گلوش پیش یک دختره گیر کرده بوده، منتها دختره هچ رقم با عربه حال نمیکرده و طرف هرچی میومده خواستگاری، دختره هربار یک بهانه تخمی میگیرفته و جواب رد میداده. خلاصه آخر بابای دختره میگه: ببین دخترجان، من دیگه روم نمیشه واسه این بدبخت یک دلیل بیخود سرهم کنم. خودت بشین باهاش صحبت کن، بهش بگو مشکلت چیه. خلاصه دختره و عربه رو میشونن تو یک اتاق، دختره میگه: شوهر من باید پنج تا قصر برام بخره! عربه میگه: چشم عرب کور، میخره! دختره میگه: شوهر من باید یازده تا بنز آخرین سیستم زیر پام بگذاره. باز عربه میگه: چشم عرب کور، میگذاره! دختره میگه: شوهر من باید از گل نازکتر بهم نگه. عربه میگه: چشم عرب کور، نمیگه. خلاصه دختره هرچی میگه، عربه قبول میکنه، آخر دختره شاکی میشه، میگه بگذار یک چیزی بگم که عمری نتونه، میگه: شوهر من باید معاملش یک متر و سی سانت باشه! عربه خیلی ناراحت میشه، یکم من و من میکنه، آخر سرشو تکون میده، یک آهی میشکه، میگه: چشم عرب کور، میبره!

35- ترکه خانوم بلند میکنه، میبره مهدیه، شروع میکنه به کار خیر!! سر سیم ثانیه مامورا میریزن، خرشو میگیرن، میگن: مرتیکه بی همه چیز! این چه گهیه که داری اینجا میخوری؟! ترکه شاکی میشه، میگه: ایلده مگه خودتون صبح تا شب تو تلوزیون نمیگید: مکان، مهدیه تهران؟!

36- پسر دهاتیه تازه اومده بوده تهران، همون روز اول تو ولیعصر چشمش میافته به یکی ازین شاهکسای ناب تهران با هفت قلم آرایش (ازون تریپایی که موقع راه رفتن ماتحت مبارک میدون آزادی رو دور میزنه!!) خلاصه پسره میاد جلو، خیلی مودب میگه: ببخشید... جسارتاٌ عرضی داشتم. دختره میگه: بفرمایید. پسره آب دهنشو قورت میده، میپرسه: ببخشید، این دوست دختر که میگن شمایید؟!

37- رشتیه به زنش میگه: خانم جان، یک قرص ویاگرا بده، امشب یک حال اساسی بکنیم! زنش میگه: اووو! فقط دو تا قرص مونده، اونم مال مهموناست!

38- ملکه انگلیس داشته از یک بیمارستان بازدید میکرده، وارد یک اتاق میشن، میبینن مریضه داره رو تخت جلق میزنه! ملکه جا میخوره از رئیس بیمارستان میپرسه: اوه! آقا خواهش میکنم بفرمایید این چه وضعیتی است؟ رئیس بیمارستان جواب میده: چیزه! بله! ببخشید! یادم اومد. این مریض میزان ترشح اسپرمش خیل? زیاده، اگر روزی 5 بار تخلیه نکنه حالش وخیم میشه! ملکه میگه: عجب! حالا فهمیدم! خلاصه ازونجا رد میشن، تو بخش بعدی وارد یک اتاق میشن، میبینن یک پرستاره داره برای یک مریض ساک میزنه! ایندفعه قبل ازینکه ملکه سئوال کنه، دکتره میگه: این مریض هم همون مشکل رو داره، ولی این بخش خدمات بهتری ارائه میده!

39- میخواستن بن لادن (یا یک کله خری شبیه اون!) رو شکنجه بدن، از ملت نظر خواهی میکردن که چیکارش کنند. نظر ترکه رو میپرسن، میگه: ایلده سر یک میله رو داغ کنید، خوب که سرخ شد، از طرف سردش بکنید تو کونش!! ملت کف میکنن، میپرسن: حالا چرا از طرف سردش؟! ترکه میگه: تا هرکی خواست درش بیاره، دستش بسوزه!

40- از قزوینیه میپرسن: از کدوم بازیکن فوتبال خوشت میاد؟ میگه: الیور کان!

41- رشتیه نصفه شب میخواسته بره بشاشه، به زنش میگه: خانم جان، یک دقیقه این جای منو نگردار، من الان میام!
42- به قزوینیه میگن: یک آهنگ بخون که باهاش خیلی حال میکنی. قزوینیه میزنه زیر آواز: کبوتر بچه کرده، کاش بودی و میدیدی!

44- ترکه و لره با هم میرن شکار، منتها فقط لره تفنگ داشته. خلاصه وسطای جنگل بودن که یهو یک شیر هیکلی میگذاره دنبال ترکه! خلاصه اون بدبخت هم جفت میکنه، شروع میکنه با آخرین سرعت دویدن، و درضمن سر لره داد میزده که: بکشش...بکشش! لره هم تفنگشو در میاره، نشونه میگیره، بنگ! میزنه یک تخم آقا شیره رو ناکت میکنه! شیره شاکی میشه، سریع تر میگذاره دنیال ترکه.... اون بدبخت هم باز در عین دویدن، داد میزنه: بکشش...بکشش!! باز لره نشونه میگیره، اینبار میزنه اون یکی تخم آقا شیره رو ناکت میکنه! شیره دیگه پاک شاکی میشه، با چشمای خون گرفته میگذاره دنبال ترکه... اون بدبخت هم در عین اینکه داشته با همه وجود میدویده، داد میزنه...بابا بــکـــشــــش! بـــکـــشـــش!! لره دوباره نشونه میگره،...بنگ! اینبار کیر اقا شیره کنده میشه! ترکه شاکی میشه، داد میزنه: بابا این میخواد منو بخوره، نمیخواد که بکنه!

45- قزوینیه یک تریپ بچه خوشگل بلند میکنه، میبره خونه. خلاصه واسه اینکه مخ بچه رو بزنه، میره آلبوم خانوادگیشون رو میاره، شروع میکنن با هم تمشا کردن و درضمن قزوینیه واسه پسره تعریف میکرده که: بالام جان، اینو که میبینی، پسر خالمه... من کردمش، مهندس شد! این یکی رو که میبینی، پسر داییمه، اینم من کردم، دکتر شد!! خلاصه همین طور یکی یکی ملت فامیل رو نشون پسره میداده و میگفته که من کردمش و فلان کاره شد، یهو مادر قزوینیه از آشپزخونه داد میزنه: بالام جان، اگه میده بکن... اگه نمیده هم بیخود فامیلو کونی نکن!

46- رشتیه با خانمش و یک بابای دیگه تو کوپه قطار بودن، شب میخواستن بخوابن، رشتیه و زنش پایین میخوابن، جناب غریبه هم میره رو تخت بالا میخوابه. خلاصه یک مدت میگذره، یهو یارو میگه: آقا خجالت بکش! تو کوپه قطار عمومی این کارا قباحت داره! رشتیه، هول میکنه، میگه: والله ما کار بدی نمیکردیم! دوباره یک مدت میگذره، باز مرده میگه: د آقا قباحت داره! من این بالا خوابیدم، این چه کاریه شما پایین میکنید؟! باز رشتیه شرمنده میگه: والله ما کار خاصی نمیکردیم، فقط خوابیده بودیم. خلاصه یک مدت میگذره و یک بند مرده غر میزده که اقا این چه کاریه میکنید و رشتیه هم هی قسم و آیه میخورده که کار بدی نمیکنه. بالاخره رشتیه شاکی میشه، میگه: اصلاٌ تو بیا پایین بخواب، من میرم بالا میخوابم. مردک هم که همینو میخواسته، جنگی میاد پایین و بسم الله شروع میکنه با زن رشتیه، حالا نکن، کی بکن!! رشتیه از تخت بالایی سر وصدا رو میشنوه، با خودش میگخ: بنده خدا راست میگفت، ازین بالا ناجور به نظر میاد!

47- رشتیه به زنش مشکوک بوده، یک بار باید میرفته مسافرت، زیر تخت خانم یک سطل ماست میگذاره و یک گوشکوب هم میبنده به زیر تخت، تا اگه بیشتر از یک نفر رو تخت خوابیدن گوشت کوبه بیاد پایین وماستی شه. خلاصه میره سفر و چهار روز بعد برمیگرده میبینه ماسته دوغ شده!

48- جاهله با رشتیه دعواش میشه، جاهله گردن رشتیه رو میگیره، رشتیه میگه: اووو! اول خایهها رو ول کن!

49- زنه میره پرنده فروشی، میگه: من یک طوطی باهوش میخوام. یارو میبردش جلوی یک قفس، میگه: خانم این باهوش ترین طوطیه که من تاحالا دیدیم. زنه به طوطیه میگه: سلام طوطی. طوطیه میگه: سلام خانم! زنه میگه: من اگه تو رو بخرم و ببرم خونه، بعد فردا با یه آقایی بیام خونه، تو چی میگی؟! طوطیه میگه: میگم سلام جنده خانم!! زنه بهش بر میخوره و میگه: واه! چه طوطیه بی ادبی! من اینو نمیخوام! یارو فروشندهه میگه: خانم شما اصلاً ناراحت نباشین. من دو هفته باهاش کار میکنم، اخلاقش درست میشه. خلاصه زنه دو هفته بعد میاد، به طوطیه میگه: سلام طوطی. طوطیه میگه: سلام خانم. زنه میگه: من اگه تو رو بخرم و ببرم خونه، بعد فردا با یه آقایی بیام خونه تو چی میگی؟! میگه: میگم سلا م خانم. خوش اومدین آقا! زنه میگه: اگه با دو تا آقا بیام چی؟! طوطیه میگه: سلام خانم، خوش آمدین آقایون! زنه میگه: اگه با سه تا آقا بیام چی؟! باز طوطی همونو میگه. خلاصه همینجور تعداد آقایون زیاد میشه تا میرسن به شیش تا آقا. یهو طوطیه شاکی میشه، میگه: ببین محمود آقا! نگفتم خانم جندست!

50- خانم معلمه سر کلاس از یه بچه تخسه می پرسه: اگه سه تا گنجشک سر یه شاخه درخت نشسته باشن، بعد ما یکیشون رو با تیر بزنیم، چند تا گنجشک رو درخت میمونه؟ بچهه میگه: هیچی! معلمه میگه: نخیر دو تا میمونه. بچهه میگه: خوب اون دو تا هم از صدای تیر فرار میکنن دیگه. معلمه یکم فکر میکنه، میگه: جوابت درست نبود ولی از طرز فکرت خوشم اومد! بعد شاگرده میگه: خانم حالا ما یه سوال بپرسیم؟! معلمه میگه: بپرس. پسره میگه: اگه سه تا خانم تو خیابون بستنی بخورن، اولی گاز بزنه، دومی لیس بزنه و سومی میک بزنه، کدومشون ازدواج کرده؟! معلمه یکم فکر میکنه، میگه: خوب معلومه، سومی! بچهه میگه: نه...جوابتون درست نبود. اونی که حلقه دستشه ازدواج کرده، ولی از طرز فکرت خوشم اومد!


پسرک چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 ساعت 05:28 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

روزی ۲۰ بار تصمیم می گیرم که پزشکی قانونی رو انتخاب کنم و ۲۰ بار هم در روز منصرف میشم
دارم
دیوونـــــــــــــــــــــــــــــــــــه
میشـــــــــــــــــــــــــــــــم

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 ساعت 05:01 ب.ظ

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 ساعت 02:56 ب.ظ

مطلع شدیم یکی از همکارانمان بنام سرکار خانم دکتر روشنک قدس کاندید انتخابات هئیت مدیره انجمن پزشکان عمومی شده اند با توجه به اینکه ایشان جوانترین ....

توهم فهمیدی نون تو چیه؟!!!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 ساعت 09:34 ق.ظ

من می روم تحصن

غریبه تو هم مثل همیشه بنشین تو خانه و بنویس

دلت خوشه با این وبلاگ

پسرک چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 ساعت 08:53 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

حاضر
سلام

مرد شب چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 ساعت 02:40 ق.ظ

سلام دوستان
همگی خوبید؟
اصفهان حداکثر ۱۰نفربالای ۴۰۰داریم
از یزد هم خبر رسیده حدود ۳نفر بالای ۴۰۰
شهرکرد۱نفر
البته اینها امار غیر رسمی است ولی فکر کنم به حقیقت نزدیک باشه

پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 11:25 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

پچشک کجاست؟

دوست تیمسار سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 09:50 ب.ظ

بعد از چند روزی که بعلت مشغله کاری وقت نشده بود به اینترنت سر بزنم امروز این فرصت مهیا شد وبا کمال تاسف دیدم که سردمداران پزشکان معترض دچار وازدگی شده اند . بابابزرگ نکنه بعلت کهولت سن دچار الزهایمر شدی وفراموش کردی که عدم تقلب در امتحان چند روز پیش ( اگر واقعا اینچنین باشد ) بخاطر سروصدا واعتراضاتی بود که پزشکان کرده بودند و الا ۹ ماه دیگه که امتحانه , آبها از آسیاب افتاده ومجددا فروش سوالات صورت خواهد گرفت . مگر اینکه همه تا ریشه کنی این فساد ثابت قدم باشیم وبا گرفتن وکیل , کاری که باید خیلی زودتر از اینها میکردیم , موضوع را پیگیری کنیم . اینطور اظهارات که بروید وبلاگ برای خودتان بزنید ! واقعا ازشما بعید است .

بی نام سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 09:34 ب.ظ

دوستان فکر می کنید با نمره ۳۸۱ من چی قبول می شم؟

غریبه سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 08:20 ب.ظ

بسمه تعالی



همانگونه که همکاران محترم مستحضر هستند، ارتباط عمیقی بین سرنوشت آزمون 82 و رعایت حقوق شرکت کنندگان در آزمون سال جاری از نظر کمیت و کیفیت قبولی ایجاد شده


است؛ به طوری که هر تصمیمی در آزمون 82 مستقیما بر آزمون اخیر تاثیر گذار است.

در حال حاضر پرونده در مرحله تکمیل کیفرخواست می باشد و در صورت توجه مسوولین قضایی و تعیین هر چه سریعتر دادگاه این پرونده و رسیدگی ویژه به آن بصورت علنی و بازخواست از


کلیه مسوولین خاطی وزارت بهداشت، احقاق حق مظلومین این پرونده تامین خواهد شد.


لذا در پی درخواستهای مکرر همکاران محترم مبنی بر برگزاری تحصن مقابل ساختمان قوه قضاییه، دبیرخانه بسیج دانشجویی به این خواست همکاران لبیک گفته، تحصنی را در مقابل


ساختمان دادستانی و دادگستری استان تهران با تاکید بر فرازهای زیر برگزار می نماید:

1- برخورد قاطع قضایی با این جرم سازمان یافته و عدم اتخاذ موضع انفعالی از سوی دستگاه قضایی

2- تشکیل هر چه سریعتر دادگاه ویژه جهت رسیدگی به این پرونده ملی

3- تعیین تکلیف آزمون سال 82 قبل از اعلام نتیجه آزمون سال جاری و استیفای کلیه حقوق پزشکان محترم



زمان: چهارشنبه، 84/2/21 ساعت 14 الی 16

مکان: خیابان 15 خرداد، میدان 15 خرداد (ارگ)، مقابل ساختمان دادستانی و دادگستری استان تهران

انشا... که همه عدالتخواهان در تجمع شرکت می کنند

غریبه

پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 08:19 ب.ظ

sign in رو جا انداختم:
بعد sign in کنی و بقیش مثل آب خوردنه

پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 07:45 ب.ظ http://cactus.persianblog.com

هیچ اطلاعاتی نمیخواد آقا سارا!
کافیه سرور وبلاگت رو انتخاب کنی
مثلا بلاگ اسکای:www.blogsky.com
یا پرشین بلاگ:www.persianblog.com
یا میهن بلاگ:www.mihanblog.com
من فعلا بلاگ اسکای رو پیشنهاد می کنم
بعد کنی و بقیش مثل آب خوردنه
اگه مشکلی داشتی بگو

پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 07:41 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

امیدوار اینجا همه قهر کردن الا تو!!

سارا سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 07:39 ب.ظ

کسی میدونه تو کدوم سایت می شه اطلاعات لازم برای درست کردن یه وبلاگ رو پیدا کرد؟

پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 07:32 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

کسی میتونه بگه من با ۳۲۹ امید برای روانپزشکی داشته باشم؟ اگه آره مثلا کجا؟

به مسئولین وبلاگ سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 07:07 ب.ظ

مطلع شدیم یکی از همکارانمان بنام سرکار خانم دکتر روشنک قدس کاندید انتخابات هئیت مدیره انجمن پزشکان عمومی شده اند با توجه به اینکه ایشان جوانترین پزشک کاندید در این دوره می باشند و با مشکلات جامعه پزشکان عمومی که اکثرشان جوان می باشند آشنائی بیشتری دارند لذا بر ان شدیم تا به اطلاع همه همکاران برسانیم روز پنجشنبه ۲۲اردیبهشت خ-وصال سازمان انتقال خون ساعت هشت و نیم صبح در انتخا بات این انجمن شرکت نموده و با رای خود اجازه دهید تا این انجمن از رکود خارج شده و در مشکلات این قشر تنها نقش منفعل نداشته و بعنوان تنها متولی پزشکان عمومی خود را در تصمیم گیریهای درست دخیل نماید.
دکتر روشنک قدس -پزشک عمومی-فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان -متولد ۱۳۵۴-تهران با سه سال سابقه کار درمانی میباشند.لطفا این اطلاعیه را وارد صفحه اصلی وبلاگ نمائید.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 06:58 ب.ظ

کسی انلاین هست؟

امیدوار سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 06:57 ب.ظ http://gole

سلام
من دیروز کشیک بودم نتونستم کامنت بذارم
ولی چرا اینجا اینقدر خلوته؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 06:20 ب.ظ

از دوستان عزیز خواهش می کنم در تحصن شرکت کنند .حکم دادگاه
زمانی ارزش خواهد داشت که سریعا وطی یک ماه آینده اعلام شود .
سال گذشته وزارت بهداشت با اعلام زودهنگام نتایج باعث تضییع حق
ما شد. امسال هم معلوم نیست که به قول خودشان مبنی بر عدم اعلام
نتایج تا زمان صدور حکم دادگاه عمل کنند. مخصوصا اینکه صدور
حکم در مملکت ما عمر نوح می خواهد و صبر ایوب.

پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 06:14 ب.ظ http://cactus.persianblog.com

نمرات سال ۸۰ رو از کجا میشه بدست آورد؟

پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 06:13 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

من هستم

جارو سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 06:11 ب.ظ

کسی نیست؟

حمید سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 05:03 ب.ظ

همین چند روز پیش بود که عده ای از بچه های خیلی فعال , بسیج را به سبب لغو تحصن سرزنش میکردند . حالا که بسیج دعوت به تحصن کرده شما ساز مخالف میزنید .!!! بابابزرگ این بود فریاد عدالت علی که آنرا با تیتر درشت در صفحه اول وبلاگ گذاشته بودید . به این زودی جا زدید . واقعا متاسفم. بابابزرگ خواهش میکنم هر چه زود تر این مطالب را از صفحه اول حذف کن . باتشکر .

محمد سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 03:03 ب.ظ

غریبه عزیز. از اینکه دلگیر و ازرده میبینمت بسیار متاسفم.نمیدانم دوستانمان را چه شده که انگار از روز نخست برایشان هیچ اتفاقی نیافتاده بود!!!! نمیدانم اینجا چه خبر است ولی احساس میکنم این جماعت اصلا روحیه بزرگ منشی و قهرمانی ندارد.به کوچکترینی دلخوش میشود و همه چیز را از یاد میبرد. اینجا نیاز به قهرمان بسیار محسوس است. جایی که افراد هیچ نشانی از قهرمانی ندارند.در نهایت تو صیه میکنم که غریبه عزیز !جان برادر پا پس نکش امید ما به شماست

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 02:48 ب.ظ

پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 02:01 ب.ظ http://cactus.persianblog.com

چرا کسی نی؟؟

پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 01:08 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

سلام
من رفتم اعتراض نمودم
غیر از من هم کلی اعتراض داشتن
فکر کنم دستگاه فکس دبیرخونه بسوزه!

راستی می گم اگه سوالای غلط زیاده بگیم امتحان امسال رو هم باطل کنن!!!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 12:59 ب.ظ

از استریت های دانشگاه تهران خبر دارم که پنج نفر بالای ۴۵۰می شوند

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 12:38 ب.ظ

چهارشنبه همگی تحصن . حتما رزیدنتهای معترض را هم خبر کنید حضور رزیدنتهای ناراضی ۸۲ در این تحصن بسیار اهمیت دارد.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 10:43 ق.ظ

چشم همه همکاران روشن!!!این هم از نتایج اعتماد به افراد بدون صلاحیت!!!(پیروی افاضات فرموده شده در مورد متهم بودن ۶ نفر!!!!!!)

پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 09:17 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

سلام
حاضر
دارم میرم اعتراضام رو بفرستم
همون ۲تایی که گفته بودم: سستی عضلات
و
سوال ۹ دفترچه c

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 07:48 ق.ظ

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 01:21 ق.ظ

معرفی کاندیداهای دوره نهم ریاست جمهوری......

لاریجانی:

پسر خاله افلاطون ، برادرزاده سقراط. تعالی دهنده فلسفه و از شاگردان نمونه بطلمیوس! نوعی تریبون متحرک. رقیب اصلی فیدل کاسترو در سخنرانی. کمتر از ده سال در هیچ پستی نمی ماند. حتی شما ریاست جمهوری! تنها یک نفر ایشان را با لباسی غیر از کت و شلوار دیده است که از سرنوشت او هم اطلاعی در دست نیست. کسی که اگر پا می داد وسط اذان هم پیام بازرگانی پخش می کرد. دارای مدرک کارشناسی در ریاضی. دکترا در فلسفه . از فرماندهان نظامی دوران جنگ. رئیس سازمان صدا و سیما و.... پیدا کنید پرتقال فروش را.

ولایتی:

آرام. آنتی استرس. از گونه استامینوفن ها. غیب گو. گویند از شاگردان نوستر اداموس بوده است. هر اتفاقی را بعد از به وقوع پیوستن پیش بینی می کند. او احتمال می دهد رای بیاورد. از مصادیق جمله : کسی که تا آخرین قطره خون سازش می کند. جهت انبساط خاطر عرض شود که : ایشان معتقدند افتخار آفرین بوده اند.

رفسنجانی:

نوح معاصر. در کتابهای خطی نام او آمده است. دارای رفاقتی چندین ساله با عزرائیل. پدر پسته جهان. نسبت ایشان با سیاست مانند نسبت علی دایی است با فوتبال : هر دو ول کن قضیه نیستند. ایشان معتقدند : پول چرک کف دست دیگران است و همچنین معتقدند باید به جوانان فرصت داد ولی من نمی دهم. از افتخارات ایشان اشتغال زایی برای پتروس های فداکار است. قابل ذکر است فائزه هاشمی دختر ایشان است و بهزاد نبوی هم از ایشان حمایت کرده است.

معین:

صدای توپ قیافه خوشگل. تپل... . ببخشید اشتباه گرفتم. استعفا سر خود. آماده گرفتن و یا دادن انواع استعفا در محل با سرویس رایگان در اسرع وقت. زمین خورده انواع دانشجو. او بعد از ماجرای کوی دانشگاه حتی برای دانشجوها گریه هم کرد و حتی یک جیغ هم کشید. کسی که با انتخاب محمد رضا خاتمی به معاون اولی خود هماهنگی خود با آقای جنتی را به رخ آن طرفی ها کشید . به قول یک رسانه آلمانی شبیه معلم دینی اول دبستان است. همین.

کروبی:

شیخ. کد خدا. کشته و مرده وساطت و بزرگی کردن. کسی که پا جای پای رفسنجانی خواهد گذاشت. اهل اورکات و چت وآره.... شایعه خوش ملث است. از متخصصین امید درمانی . کسی که همچننان امیدوار است رای بیاورد. بدین وسیله از تمامی کسانی که عذر شرعی و عقلی ندارند درخواست می شود به ایشان رای داده و خانواده را از نگرانی در بیاورند.

توکلی:

ایستاده با مشت. انتقاد دو پا . داد و بیداد جهش یافته. معتقد به سیاست لگد از پایین ، کف گرگی از بالا. از هر کسی که با هر چیزی موافق یا مخالف باشد انتقاد می کند. کارگردان فیلمهای گریه دار و هندی. بازی مورد علاقه او بازی با احساسات مردم است. از کودکی نامزد انتخابات ریاست جمهوری بوده. شخصاً قول می دهم اگر چند بار دیگر نامزد شود ، مردم شرمنده شده به ایشان رای بدهند. کلاٌ پشت کارش خوب است. در تمام عمر دوم بوده ( دو دوره انتخالات ریاست جمهوری و یک دوره مجلس، لابد فرزند دوم خانواده نیز هست)

احمدی نژاد:

بچه مثبت. آماده در آوردن بابای شهرام از نوع جزایری اش. بجه کف جنوب شهر. اگر باران ببارد سر تا پا گل می شود از بس که خاکی است. ماشین مورد علاقه اش پیکان مدل 56 است. تعطیلات را به شاه عبدالعظیم می رود. ساعت کاری از پنج و نیم صبح تا بوق سگ ( تازه بخش نامه کرده هیچ سگی حق ندارد زودتر از 1 و2 بامداد بوق بزند)

حسن روحانی :

از دلالیل نا کارآمدی تن آرا. نامی که می شناسید وبه آن اطمینان ندارید. آنتی توکلی. او معتقد است مذاکره برای انسان از نان شب واجب تر است. کاشف اروپا. حافظ منافع ملی اروپا در ایران . معتقد است : «سگ زرد دشمن درجه یک شغال است.» اگر ما از میوه هایی استفاده می کنیم که هسته دارند. اگر جنبش دانشجویی ما هسته دارد واگر ...به خاطر زحمات ایشان است. انرژی هسته ای هم اصلاً مهم نیست.

مهر علیزاده :

پسر ورزش ایران. آقای خنده. ما در زمان ایشان موفق شدیم ژاپن را فقط با دادن هفت کشته ببریم . هورا..... ایشان از آقایان کروبی و معین خواسته اند تا به نفع ایشان کنار بروند. همین نشان می دهد اوضاع اصلاح طلبان چقدر {...}(شیر) تو {...}(شیر) است. جهت تذکر عرض می کنم که در دوره قبل در یکی از حوزه های انتخابیه رای های آقای هاشمی طبا از رای های باطله هم کمتر بود. حالا خود دانند.

قالیباف :

پاد موتور سیکلت . کاشف کلاه کاسکت. وکیل مدافع خطوط ویژه اتوبوس در تمام جهان. نماینده انحصاری الگانس در ایران . دیروز سردار امروز خوش تیپ مک کوئین. (کفش نوک تیزت رو بخورم سردار جون) نماینده هاشمی در آبادگران. کسی که فکر می کند می تواند اصولگرایی را با زانتیا ، ساده زیستی را با کت جین و شلوار کتان ، کارگزاران را با آبادگران و کلاً چپ را با راست جمع کند.

ابراهیم یزدی:

غیر قانونی .منحل . نهضت سواد آموزی . احترام خاصی برای آزادی قائل است. بزرگترین توهین به شورای نگهبان همین کاندیداتوری ایشان است. تعطیلات آخر هفته را به ایران می آید. از تفرحیات سالم او زندان رفتن است. بدین وسیله از تمام جاعلان ، کلاه برداران ، براندازان و جاسوسان و .... دعوت می شود تا با کاندیدا شدن خودگام بلند دیگری را در جهت پیشرفت این مملکت مظلوم بردارند.

محسن رضایی:

گردان تک نفره. از فامیلهای رضازاده اینا. کسی که چشم بسته و با یک دست تانک را راه می برد. ایشان فرمودند: «من از بیست سال پیش قصد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را دارم.» آگاهان گفتند : بابا کوتاه بیا ، اینقدر زود تصمیماتت رو عملی نکن . شایان ذکر است کمال خرازی از شاگردان تیز هوش کلاس خنده ایشان است.



__________________________________________________



پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 12:59 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

من تنها نیستم میلاد جان

پسرک سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 12:19 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

تقدیم به همه کسانی که با فیلترینگ ناجوانمردانه دچار مشکل شده اند

http://www.filter2005.com/

لطفا فقط خودتون استفاده کنید تا چند ماهی دوام داشته باشه

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1384 ساعت 12:11 ق.ظ

مرد بزرگ
در سوال نورولوژی مربوط به درمان گیلن باره دو جواب الف و ب صحیح است امینف نوشته که در بزرگسالان بطور روتین از یلاسمافرزیس استفاده میشود مگر بیماران نارسایی قلبی و نیز درکودکان که از IVIG استفاده میشود. ببخشید در سه کتابخانه هرچه گشتم نتوانستم مرجع انگلیسی سوال را بیابم لطفا در صورت یافتن منبع انگلیسی اعتراض مربوط به این سوال را بفرستید با تشکر

میلاد دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 11:56 ب.ظ

پیغام فوری برای پرویز
البته به نقل از خبر گزاری خودش

آخرین خبر ها از نور اباد ممسنی حاکی است که ۶۷۸۹۰نفر بالای ۶۶۰ گرفتن
از علی اباد کتول هم خبر رسیده ۳۴۵۶نفر بالای ۷۸۰ گرفتن
تازه این که چیزی نیست
ازتربت جان حیدریه هم خبر رسیده زرشک مفت مفت شده کیلوئی ۸۰۰۰ تومان
برای خاطر عزیز پسرک همیشه تنها

رضا دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 11:32 ب.ظ

آره میخوام چطور؟

[ بدون نام ] دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 11:30 ب.ظ

جهان پیر است وبی بنیاد ازاین فرهاد کش فریاد
که کرد افسون ونیرنگش ملول از جان شیرینم

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 11:06 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

یه سایت آنتی فیلتر توپ می خواین؟

دکتر شوایتزر دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 09:19 ب.ظ http://mamaliz.blogsky.com

یک خبر و چند نکته



پیرو نشر خبری مبنی بر تعداد متهمان پرونده متهمان آزمون دستیاری 6 نفر میباشد

و همین موضوع باعث نا امید شدن دوستان از جمله خود گل پسر گردید موضوع توسط دوستان پیگیری گردید ظاهرا دادستان تهران منظورشان از 6 نفر تعداد متهمان در شروع دادگاه میباشد و متهمان دیگر نیز محاکمه خواهند شد و این تازه آغاز ماجراست

موضوع پرونده آزمون دستیاری یک موضوع ملی بوده که توسط مراجع مختلف پیگیری شده و ناظران متعددی دارد که در انتظار پایان ماجرا میباشند و به هیچ عنوان نمی توان از تیغ عدالت در این مورد گریخت پس با چشمانی باز و قلبهایی امیدوار ماجرا را دذنبال خواهیم کرد.



با احترام دکتر شوایتزر


پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 09:07 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

اصلا توی مملکتی که وزیر بگه تقلب در امتحان عادیه چه معنی داره که بیان ۴ نفر رو بخاطر تقلب ببرن دادگاه؟؟؟
مگه خدایی نکرده جرم مرتکب شدن؟!!!!!!!!

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 08:20 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

مرسی پرویز که خوب ضد حال میزنی

آبائی دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 08:12 ب.ظ

دوستان به نظر تنها راه مبارزه با چنین فساد آشکاری والبته موارد مشابه داشتن یک سازمان صنفی غیر دولتی قدرمتند کاملا مستقل است ونباید زیاد از نظام پزشکی انتظاری داشت چون مدتها است که سر در آخور حکومت دارد فکر مکنید اگر سازمان مستقل صنفی دشتیم با 5-6 هزار نفرعضو که به این نتیجه میزسد امتحان باید تحریم شود اعضائ نیز متعهد به انجام آن این ارازل واوباش جرئت برگزاری امتحان 15 اردیبهشت را قبل از تعین تکلیف امتحان سال قبل داشتند؟
باید جدا به فکر چنین سازمان قدرتمندی بود وحداقل بصورت اینترنتی از طریق شماره نظام پزشکی
هرچه سریعتر شروع به ثبت نام اینترنتی همکاران البته باشماره نظام پزشکی کرد وباید درابتدا به فکر اساسنامه مترقی بود که در برگیرنده اهداف وحقوق جمعی باشد
من مطمئن هستم اگر گام ها را بدرستی برداریم چندین هزار نفر عضوفعال خواهیم داشت که میتوانیم مطالبات جمعی وبرحقمان را خیلی بهتر از صاحبان زر و زور بخواهیم

باید به دیگران نشان داد که قدرت یک تشکل واقعی صنفی تا چه اندازه است
و برای یک بار هم که شده مزه دمکراسی واقعی را خودمان به خودمان بچشانیم

پرویز دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 07:55 ب.ظ

طبق اخرین اطلاعات از یک منبع موثق میانگین نمرات بچه های خوب شیراز ۴۳۰ است.از بقیه شهرها هم خبر رسیده که نمرات بالای ۴۰۰ زیاداست ....اخرین خبر ازاهواز رسیده که حدود ۴۵ نفربالای ۴۰۰ شده اند

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 07:37 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

جدا خیلی جالبه
۲نفر سوال فروش بودن و ۴ نفر هم سوال خر!
پس چرا اینقده شلوغش می کنین!!!!
اون ۴نفر هم بذارین درسشون رو بخونن طفلکیها


ماستمالی توی روز روشن
اینا فکر کردن ما هویجیم!!!

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 07:23 ب.ظ http://cactus.persianblog.com

بعضیها طوری درباره نوشته های غریبه قضاوت می کنن که آدم فکر می کنه بار اولشون هست از غریبه چیزی می خونن و اصلا نمیشناسنش
یه خورده انصاف...

داریوش دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 07:23 ب.ظ

جمنم = شما بخوانیدجانم

داریوش رزمنده دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 07:22 ب.ظ

پسرک جان نه از جمنم سیر نشده ام من رزمندگان شرکت کرده ام در نمرات سال ۸۱ که نگاه می کنم در کل رشته ها مجموعا ۲۳ رزمنده اعم از خانم و آقا قبول شده اند
دیدم در ریاضیات ابداعی و جدید ۲۰ در صد ۱۲۶۷ نفر می شود ۲۳
خواستم مقایسه کنم ببینم ۲۰ در صد در ریاضیلت جدید سال ۸۲ چند می شود

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 06:30 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

نمره های ۸۲ جزء اسرار نظامه
از جونت سیر شدی داریوش؟!

داریوش دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 06:23 ب.ظ

نمره های ۸۲ را در کجا می توان پیدا کرد

[ بدون نام ] دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 06:20 ب.ظ

قابل توجه .... و .... و ......
چرا می خواهید به دیگران بقبولانید که چند نفر هستید نه یک نفر
توجه داشته باشید که وقتی به اسامی مختلف کامنت می گذارید مدیر وبلاگ متوجه می شود
بخاطر خودتان اینکار را نکنید

میلاد دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 06:19 ب.ظ

من از نوشته های غریبه استنباد نکردم که ایشان مخالف تحصن هستند بلکه ایشان به نحوی بیان کردند که خود ما باید میدان دار باشیم و منتظر دیگری نباشیم

[ بدون نام ] دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 06:00 ب.ظ

غریبه تو سکو تمو شکستی ...... از تو بعید بود بابابزرگ غریبه که این حرفها را بنویسی .گر مرد رهی میان خون باید رفت .به قران من هم پارسال نمرم بین ۴۱۰تا ۴۲۰بود بخاطر امیدی که نتیجه تلاشهای دوستان داده بودم وامیدوار بودم که نتیجه قبل از امتحان مشخص میشه ومجددا امتحان را عقب میاندازند..... امسال زیر ۳۰۰ شدم ولی باز هم از اصفهان میایم

[ بدون نام ] دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 05:17 ب.ظ

مدیر محترم وبلاگ: دستیاری بلاگ اسکای اظهارات شما که آنرا در صفحه اسلی وبلاگ هم گذاشته اید واقعا خجالت آور است . این همه تلاش و در لحظه های پراسترس قبل از امتحان داغ نگه داشتن موضوع وسر زدن به اینترنت و همفکری و... حالا که بچه ها از استرس قبل از امتحان خلاص شده اند و فرصت بیشتری برای حضور در تحصن دارند اینطور تفرقه افکنی و تبلیق عدم حضور در تحصن از جانب شما چه معنایی دارد .؟!

رضا دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 05:03 ب.ظ

۳۰ نفر کارمند خاطی شد دو نفر و ۴۰۰ نفر متقلب شد ۶ نفر
تا چند روز دیگر احتمالا با شکایت متقلبین پزشکان متضرر و معترض به جرم تهمت و نشر اکاذیب به دادگاه فراخوانده
می شوند دست مریزاد به این عدالت
کجایی بسیجی که باید حافظ انقلاب باشی ؟

[ بدون نام ] دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 04:59 ب.ظ

در ضمن دوستان خالی بند وبلاگی که همه بالای ۴۰۰ زده اند
عرض کنم که امسال سطح نمره ها بایین است چون سو الات سخت بوده
حتی چند نفر از استر یت ها به زور به ۴۰۰ میر سند

[ بدون نام ] دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 04:55 ب.ظ

سوال داروی موثر بر استو بلاست از هاریسون داده شده در حالی که تکس در این مورد سیسیل می باشد

م دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 04:31 ب.ظ


تیمسار ابله تو هستی.
من با نظر بابا بزرگ موافقم.

خروس دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 04:08 ب.ظ

غریبه

برو استراحت کن

اینطوری بهتر است

[ بدون نام ] دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 03:09 ب.ظ

مگه غریبه غیر از واقعیت چیزی گفته که اینقدر سرو صدا می کنید....واقعا که خیلی ابلهید......

حمید دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 03:03 ب.ظ

مسئول محترم وبلاگ dastyari.blogsky من از همان ابتدای اعتراضات وراه اندازی وبلاگهای مختلف پزشکان معترض در سال گذشته گاه وبیگاه حداقل روزی یکبار به آنها سر میزدم و روند جریانات را دنبال می کردم و در تحصنها هم شرکت می کردم ولی هیچوقت چنین اظهار نظر عجولانه از مدیر وبلاگ ندیده بودم . آخر کدام احمقی است که نداند در این مقطع focus کردن ما روی مسئله و پی گیری تا احقاق حق چقدر اهمیت دارد که آنوقت شما آقای IQ مسئول وبلاگ می گویید تحصن نکنید.

تیمسار دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 02:17 ب.ظ

آقای مدیر سایت dastyari.blogsky.com این عمل شما در دلسرد کردن برو بچز ,




خنجر زدن از پشت و بسیار نکوهیده تر از اظهار نظرهای دکتر حیدر پور قبل از برگزاری امتحان امسال است . راستی در چه مقطعی از تاریخ سراغ دارید که کمیسیون پزشکی مجلس, کمیسیون اصل ۹۰ مجلس , نظام پزشکی و.... همسو وهمصدا با ما باشند .در شرایطی که تا حصول نتیجه نهایی چیزی نمانده اینطور اظهارات نسنجیده و دلسرد کردن بچه ها اگر نگوییم ازخیانت است از حماقت شماست . مثال گاو ۹ من شیرده . راستی اگر نمی خواهید تحصن کنید وصدای دادخواهی خود را به گوش دیگران و رسانه ها برسانید چه برنامه یا راهکار عملی دیگر دارید . اگر راهکاری دارید لطفا ارائه دهید واگر ندارید لطفا خفه شوید و اینطور آیه یآس نخوانید .

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 01:41 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

راستی یکی از ۱ درصدیهای مشهد شنیدم ۴۵۳ زده

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 01:22 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

نمیدونم کجا خوندم که دانشگاه باید برگه اعتراض رو در حضور داوطلب فکس بزنه
شما جایی اینو خوندین؟

[ بدون نام ] دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 01:05 ب.ظ

غریبه عزیز!نمیدانم دلیل این دلخوری و ناراحتیت چیست؟اگر حوصله داری کمی توضیح بده ما هم متوجه اتفاقات پیش آمدخ بشویم.
زنده و برقرار باشی

گوگولی دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 12:54 ب.ظ

زنده باد بامداد
خداحافظ همگی

با مدا د دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 11:57 ق.ظ

غریبه عزیز

متن خیلی زیبایی نوشته ای من سال ۸۱ و حتی ۸۲ رشته های متوسط قبول بودم ولی متاسفانه امسال به خاطر این بازیها و شرکت در تجمع ها حتی مطمئن نیستم که بیهوشی قبول میشم یا نه ؟/ همون هایی که کامنت می گذاشتن و ما را به تحصن دعوت می کردند حالا تشریف میآورند و پز نمره هاشونو میدهند !!!!! إّ ..... به هر حال در این مملکت بیشتر از این نباید انتظار داشت .... من که دیگر در این سیاه بازیها شرکت نمیکنم ....خدا حافظ همگی

دکتر شوایتزر دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 11:56 ق.ظ

تذکری در باب آزمون پذیرش دستیار منطقه ای



دوستان و همکاران گرامی



مدتی است که زمزمه هایی مبنی بر تغییر روش پذیرش دستیار از قول مسئو لین دبیر خانه و وزارت بهداشت به گوش میرسد, دوستانی که سن و سال بیشتری دارند سالهای 1361-1372 را به خاطر می آورند آن زمانها روند پذیرش دستیار منطقه ای بود.

داوطلبین میبایست جهت آزمون به دانشگاه مربوطه مراجعه و هر دانشگاه خودش برای داوطلبین سوال طرح میکرد تازه در این مر حله 2 برابر ظرفیت اسامی اعلام میشد و 50 درصد نمره را مصاحبه شفاهی تعیین میکرد که خودتان می توانید تصور نمائید که از این معجون چه رزیدنتی در می اومد وای به حال کسی که آشنایی میان اتندینگ نداشت نمره 100 علمی هم که می آورد بی فایده بود.

بگذریم تعریف خاطرات به این خاطر بود که یاد آور شویم مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود حال چرا آقا یان اصرار به این روش منسوخ و بدور از عدالت دارند خدا میداند و بس!

در شرایط فعلی و با تخلفات مکرر در چندین آزمون گذشته به نظر میرسد آزمون متمرکز در تهران به عدالت نزدیکتر بوده و به قول معروف مو لای درزش نمیرود اگر آزمون متمرکز بر گزار شود دیگر شاهد اتفاقات ارومیه 82 و اهواز 84 نخواهیم بود. تا چه زمان دوستانمان در وزارتخانه می خواهند روش آزمون و خطا را ادامه دهند و به سمت راهکار ها یی بروند که از پیش شکست خورده اند خدا میداند



دکتر شوایتزر

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 11:36 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

آپدیت نمودیم!

++++++++++++++++++++++++++++++
امیدوار قهر کرده!
پچشک قهر کرده!
کلاغ خبرچین قهر کرده!
دماوند قهر کرده!
تفتان قهر کرده!
صمدآقا قهر کرده!
سامانتا قهر کرده!
زاپاتا قهر کرده!
حتی طوطی هم قهر کرده!

[ بدون نام ] دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 11:27 ق.ظ

اقا ودوود خودتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پزشک عمومی دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 11:17 ق.ظ




دوستان و همکاران عزیز
کسانی که موافق تحصن بودید وکسانی که مخالف آن در روزهای قبل از امتحان و نیز دوستانی که مانند من از نتیجه امتحانت نسبتا راضی هستید و همچنین دوستانی که نتیجه را باب میل خویش نمی دانید با شرکت در تحصن روز چهارشنبه این همکار کوچک شما گمان میکند که فواید زیر عاید جامعه پزشکان درد کشیده از این ظلم وخیانت بشود
۱ـدوستانی که نمره رضایت بخش دارند.احقاق حق= شانس بیشتر برای رشته های بالاتر
۲-همکارانی که نتیجه دلخواه ندارند.احقاق حق=شانس بیشتر قبولی
۳-دوستانی که سالهای آتی در امتحان شرکت میکنند.مجازات متخلفین=کاهش احتمال تخلف در سال های آتی
۴-دوستانی که مانند من دل خوشی از پزشکیان و دارودسته بی شرفش ندارند.مجازات متخلفین=این مرد بی همه چیز گمان نکند که میتواند با برگزاری امتحان خیانت خود را مخفی کند و موضوع را ماسمالی کند(انشا الله ما تا استعفای این ... پیش میرویم)
۵-دوستانی که علی رغم زحمات بسیاری که کشیدند در آزمون سال گذشته ۸۲ به حق خویش نرسیدند و در سال جاری به علل مختلفی مانند مسائل روحی کاری و خانوادگی موفق به مطالعه کافی نشدند= احقاق حق(اگر با هم باشیم)
۶- واز همه اینها مهمتر اینکه ما پزشکان عمومی می خواهیم نشان دهیم که علی رغم تمام مشکلاتمان وجود داریم ان هم در تعداد زیاد وبا غیرت و پشتکار فراوان (می خواهیم به اینان بفهمانیم که این خیل عظیمی که از تحصیل کرده های این مملکت ساخته اید ویه عناوین مختلف(طرح وسربازی و تعهدوسهمیه زنان و محروم و....) از انها بیگاری می کشید وبه اسم قانون به انها ظلم می کنید روزی با هم و با امواج خروشان خود شما را به سمت بی آبرویی (اگر داشته باشید) ونیستی خواهند برد

به امید روزی که علاوه بر درد مردم درد خود را نیز چاره گر باشیم
وعده ما ساعت ۱۶-۱۴ چارشنبه ۲۱ اردیبهشت خ پانزده خرداد دادستانی ودادگستری استان تهران

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 10:27 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

وبلاگ دستیاران ( میهن بلاگ) چرا باز نمیشه؟

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 10:26 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

من اعتراضم برای سوال سندرم نرولپتیک بدخیم که نوشته سستی عضلات و برای سوال ۹ دفترچه c که ناقص خورده بود و به ما گفتن خالی بذارین ولی توی شهرهای دیگه براشون خوندن فردا میرم دانشکده می فرستم

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 10:23 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

برای درماتوز مترشحه کرم می دادیم یا لوسیون؟؟

پسرک دوشنبه 19 اردیبهشت 1384 ساعت 10:22 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

خدامرگم بده

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد