خانه پزشک

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّد لعنت خدابرسوال فروشان وحامیانشان اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍ

خانه پزشک

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّد لعنت خدابرسوال فروشان وحامیانشان اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍ

ناگفته‌های پرونده متخلفان آزمون دستیاری/ وزارت بهداشت فقط انکار

 

ناگفته‌های پرونده متخلفان آزمون دستیاری/ وزارت بهداشت فقط انکار می‌کرد 

 

 اقای وزیر فعلی شما چرا انکار می کنید!!؟! اقای وزیر اقرار به گناه شجاعت می خواهد که شما نداریدمثل وزیر سابق. 

چرا تعداد و اسامی و نمرات اول را اعلام نمی کنید. 

وزیر بهداشت با تشریح زوایای مختلف پرونده متخلفان آزمون دستیاری سال 1382به نفوذ برخی متخلفان این آزمون در قوه قضاییه اشاره کرد و گفت: هر چند وزارتخانه حکم اخراج متخلفان را صادر کرده بود اما آنها توانستند دستور توقف اجرای حکم را دریافت کردند.

دکتر کامران باقری لنکرانی در بخشی از گفتگوی مشروح با خبرنگار مهر درباره چالشهای موجود در آزمون دستیاری سال 1382 و اصرار برخی مراجع بر ادامه تحصیل ورودیهای متقلب این آزمون گفت: اتفاقی در سال 82 در آزمون دستیاری رخ داد که وزارت وقت آن را انکار کرده و قبول نکرده بود.

قوه قضاییه پرونده قطوری تشکیل داده بود اما وزارت بهداشت وقت انکار می کرد

وی ادامه داد: این اتفاق به برخی بازداشتها منجر و پرونده خیلی قطوری توسط ضابطین قضایی تشکیل شده بود. پرونده در قوه قضائیه در جریان بود. مجلس هم در حال تحقیق و تفحص در این زمینه بود. اما در این میان وزارتخانه وقت پافشاری می کرد که هیچ اتفاقی رخ نداده است و در برابر مدارک قوه قضائیه و تحقیق و تفحص مجلس انکار می کرد.

وزیر بهداشت افزود: ضرر اصلی این اتفاق این بود که کل نظام آموزشی وزارت بهداشت از آن متاثر شده بود و فارغ التحصیلان پزشکی عمومی تنها این موضوع در ذهنشان بود که بگردند تا یک نفر که فروشنده سئوال است را پیدا کنند و سئوال بخرند.در واقع داوطلبان معتقد بودند این کار آنها را بهتر به نتیجه می رساند!

فضای منفی تقلب بسیار بدتر از اتفاقات پرونده بود

کامران باقری لنکرانی اضافه کرد: فضای منفی تقلب بسیار بدتر از اتفاقات پرونده بود. در آغاز مسئولیت وزارت بهداشت از مسئولان این بخشها خواستم که این پرونده را پیگیری و به سرانجام برسانیم.

حکم اخراج متخلفینی که تخلف آنها قطعی شده بود صادر شد

وی ادامه داد: من در دیداری با مسئولان دادگستری تهران در جریان جزئیات قرار گرفتم و مطالب به خوبی منتقل شد. همچنین در جلسه ای با نمایندگان مجلس و ضابطین قضایی که بر روی پرونده کار کرده بودند به این نتیجه رسیدیم که تعدادی تخلفشان قطعی است و ما باید با آنها برخورد کنیم. با افرادی که وزارت بهداشت اطمینان کسب کرد که تخلف آنها قطعی است برخورد شد و برای آنها حکم اخراج صادر شد.

حکم اخراج متخلفینی که تخلف آنها قطعی شده بود صادر شد

وی ادامه داد: من در دیداری با مسئولان دادگستری تهران در جریان جزئیات قرار گرفتم و مطالب به خوبی منتقل شد. همچنین در جلسه ای با نمایندگان مجلس و ضابطین قضایی که بر روی پرونده کار کرده بودند به این نتیجه رسیدیم که تعدادی تخلفشان قطعی است و ما باید با آنها برخورد کنیم. با افرادی که وزارت بهداشت اطمینان کسب کرد که تخلف آنها قطعی است برخورد شد و برای آنها حکم اخراج صادر شد.

برخی متخلفان با نقوذ در قوه قضاییه دستور توقف اجرای حکم وزارت بهداشت را دریافت کردند

وزیر بهداشت با بیان اینکه برخی از این افراد تلاش کردند با نفوذ در قوه قضائیه جلوی اجرای این احکام را بگیرند و مواردی نیز موفق شدند که دستور توقف اجرای حکم وزارت بهداشت را بگیرند به مهر گفت: من احساس کردم این جریان به صلاح کشور نیست و خدمت آیت الله هاشمی شاهرودی ریاست قوه قضائیه رسیدم و مطالب را توضیح دادم. ایشان از موضع وزارت بهداشت حمایت کرد و اعلام کردند شما محکم بیاستید و ما با حمایت ایشان توانستیم با تمام متخلفان برخورد کنیم.

دیوان عدالت اداری دیگر نمی تواند وارد کارهایی که ماهیت علمی و پژوهشی دارد بشود

وی ادامه داد: از سوی دیگر با پیشنهاد آیت الله شاهرودی ماده واحده ای به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه و در نهایت تصویب شد که بر اساس آن دیوان عدالت اداری پس از این نمی تواند وارد کارهایی که ماهیت علمی و پژوهشی دارند و با ارزیابی های آموزشی سرو کار دارند، شود.

لنکرانی به مهر گفت: تصویب این ماده واحده نقطه بلندی در حوزه آموزش عالی کشور است زیرا نه تنها در این پرونده بلکه در سایر بخشهای نیز قابل رسیدگی خواهد بود. به طور نمونه یک نفر پس از ورود به یک دوره آموزشی مشخص می شد که توانایی انجام آن کار را ندارد و اگر او را منع می کردند او می توانست شکایت کند. البته بسیار کم بود اما مشکلاتی ایجاد می کرد.

وی اضافه کرد: اتفاق مهم دیگری که رخ داد این بود که با تجدید نظر که در قانون دیوان عدالت اداری صورت گرفت، کارگروه های کارشناسی شکل گرفت و اکنون کارشناسان وزارت بهداشت می توانند در حضور قضات توضیحات خود را ارائه کنند. در واقع هم اکنون چالش جدی با دیوان عدالت اداری نداریم.

بخش دیگری از این گفتگوی مشروح فردا منتشر می شود.

نظرات 44 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 23 خرداد 1388 ساعت 02:48 ب.ظ

موج جشن و سرور امشب کشور را فرا می گیرد
رئیس جمهور منتخب امشب با مردم سخن می‌گوید
خبرگزاری فارس: محمود احمدی‌نژاد نامزد برگزیده مردم ایران در انتخابات دهم ریاست جمهوری امشب در یک گفتگوی تلویزیونی با مردم سخن می گوید.

دوست دوشنبه 18 خرداد 1388 ساعت 12:20 ق.ظ

داخلی اردبیل(ورودی٨٨)
مایل به جابجایی با داخلی بهشتی/ایران/قزوین
با قبول شرایط
٠٩١٢١٩٦٣٥١٨

[ بدون نام ] شنبه 16 خرداد 1388 ساعت 11:03 ق.ظ

گزارش خبرنگاران فارس از مراکز استانها و شهرستانها، پس از برگزاری مناظره احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی، مردم شهرها و روستاهای کشور با در دست داشتن پرچم جمهوری اسلامی ایران و تصاویری از دکتر احمدی‌نژاد به خیابانها ریخته و پیروزی قاطع احمدی‌نژاد را در مناظره جشن گرفتند.
از سوی دیگر، افشاگری‌های احمدی‌نژاد درباره بازیگردان پنهان ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی و افشای جریان‌های سیاسی و اقتصادی که به گفته احمدی‌نژاد اینک در پشت نقاب حمایت از میرحسین موسوی به صحنه آمده‌اند، موجب شد تا هواداران و اعضای ستاد میرحسین دچار تردیدهای جدی شده و دست به انشعاب بزنند.
گزارش خبرنگاران فارس از شهرهای اصفهان، تبریز، شیراز، اهواز، مشهد، کرمان، ساری، رشت، همدان، زنجان، قزوین، کرمانشاه، ارومیه، اردبیل، زاهدان، سنندج، بندرعباس، بوشهر، اراک و بسیاری دیگر از شهرها حکایت از آن دارد که بخشی از نیروهای انشعابی به ستادهای مهدی کروبی، بخشی دیگر به محسن رضایی و بخش عمده آنها به ستادهای احمدی‌نژاد پیوسته اند.
این گزارش می‌افزاید: فضای یأس‌آلودی که اینک بر ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی حاکم شده، مسئولان این ستاد را با مشکلات عدیده‌ای مواجه ساخته است.
انتهای پیام/

[ بدون نام ] جمعه 15 خرداد 1388 ساعت 11:51 ق.ظ

پس رای دادن به دروغگو(احمدی نژاد) گناه است...


بر ایرانی مباد داشتن رئیس جمهوری که در سیاست
ناموس گرو بگیرد!!!!!!

ای کوه مرام سبز تو فانی نیست
چون دولت تو دولت کردانی نیست
بی آنکه تمام شهر را دزد کنی
گفتی که شرافت به سخنرانی نیست


یک رای بدهید...4 سال بخندید
ستاد انتخاباتی احمدی نژاد

احمدی نژاد:اگر رای نیاورم با پناهندگان
افغانی گروه دامول را تشکیل میدهم!


امور تجسس در حساب بانکی ومدارک تحصیلی
همسرتان را از ما بخواهید
(ستاد انتخاباتی دکتر محمود احمدی نژاد)
تحت نظارت مستقیم دانشگاه آکسفورد

[ بدون نام ] جمعه 15 خرداد 1388 ساعت 11:47 ق.ظ

آیت‌الله صانعی:رای دادن به دروغگو گناه است


در دوران طلبگی به یاد دارم که یک بار گدایی از امام (ره) مقدار کمی پول خواست که با وجود اصرار فراوان، امام (ره) گفتند من چنین پولی ندارم که به شما بدهم. وقتی گدا به او گفت که در آخرت جلوی او را خواهد گرفت، امام گفت اینجا رهایم کن و آنجا جلوی من را بگیر. گدا با سماجت داخل بیت امام (ره) آمد و گفت که زمانی الاغی داشته و با آن کار می‌کرد اما آن را فروخته و دیگر نمی‌تواند کاسبی کند. امام (ره) فردی را مامور کرد که برای او الاغی تهیه کند که گدا با طعنه گفت: شما یک مقدار پول ندارید که به من بدهید چگونه می‌خواهید برای من الاغ تهیه کنید که امام (ره) گفت: من پول برای دادن به گدا ندارم اما می‌توانم پول دهم که الاغی تهیه کنی. آن فرد خوشحال از آن جا رفت در حالی که دیگر گدایی نکرد.
آیت‌الله یوسف صانعی با تاکید بر اینکه اگر کسی بخواهد دروغ بگوید رای دادن به او گناه است، بیان کرد: کسانی که تا دیروز عرفان امام (ره) را زیر سوال می‌بردند، امروز به دنبال عوام فریبی هستند و خود را استاد عرفان می‌نامند.

به گزارش خبرنگار قلم‌نیوز، آیت‌الله یوسف صانعی، مرجع تقلید، پنجشنبه شب در حسینه دارالزهرا (س) در ولنجک با تاکید بر حضور همگان در پای صندوق‌های رای گفت: من در هیچ اطلاعیه‌ای راجع به انتخابات قبل این را نگفته بودم اما امروز و برای این انتخابات اعلام می‌کنم که حضور مردم پای صندوق‌های رای لازم عقلی است.

صانعی در این مراسم با انتقاد از دروغگویی برخی حاکمان، دروغ را بزرگ‌ترین گناه دانست و گفت: اگر کسی بخواهد دروغ بگوید رای دادن به او گناه است؛ چون او با دروغ گفتن به یک ملت خیانت می‌کند. باید پای صندوق‌های رای برویم و کسی را انتخاب کنیم که اساس کارش بر صدق و راستی است.

این مرجع تقلید با بیان اینکه دروغ قدرتمندان، گناهی است که خدا نمی‌بخشد چون از طرف یک ملت دروغ گفته می‌شود و در صورتی که تمام آن ملت آن را ببخشند خدا نیز آن را خواهد بخشید ادامه داد: دروغ، انحراف می‌آورد و دروغ قدرتمندان جامعه را به دروغ می‌کشاند. اساس نباید بر تملق و دروغگویی باشد و اینکه قوم و خویش خود را به قدرت برسانیم، بی‌توجهی به اسلام است.

صانعی بیان کرد: حالا که آقایان مصلحت نمی‌دانند این سخنان از صداوسیما پخش شود مانند دوران انقلاب که اطلاعیه‌ها توسط مردم پخش می‌شد، باید این سخنان را بنویسید و تکثیر کنید و به روستاها ببرید. روزنامه‌هایی که این سخنان را می‌نویسند تکثیر کنند و در میان مردم پخش کنند.

این مرجع تقلید با بیان خاطراتی از امام (ره) گفت: امام(ره)، وقتی در دهه اول انقلاب می‌خواستند نان را گران کنند، از مسوولان توضیح خواسته بودند که مسوولان نیز توجیه مسوولان امروز را آورده بودند که اغنیا و ثروتمندان نباید از نان ارزان استفاده کنند که امام (ره) نیز در پاسخ جمله‌ای شبیه این فرموده بودند که بگذارید اغنیا این‌بار میهمان سفره فقرا باشند. ببینید این دید چیست و کسانی که امروز می‌گویند آب و برق باید گران شود و مثلا اگر کسی 150 متر خانه دارد باید گران‌تر پول آب و برق بدهد، چیست؟

وی با بیان اینکه امام (ره) بی‌حساب و کتاب کسی را ارج نمی‌گذاشتند و همیشه دقیق و ظریف بودند بیان کرد: کسانی که آن زمان برای انقلاب کاری نکردند، نیایند سر سفره انقلاب بنشینند و کاری نکنند که یاران امام (ره) در فشار قرار بگیرند. کسانی که تا دیروز عرفان امام (ره) را زیر سوال می‌بردند، امروز به دنبال عوام فریبی هستند و خود را استاد عرفان می‌نامند.

صانعی در بخشی دیگر از سخنان خود با انتقاد از برخی سیاست‌های گداپرورانه گفت: امام (ره) همواره بر حفظ عزت و شرافت انسان‌ها تاکید داشت. من در دوران طلبگی به یاد دارم که یک بار گدایی از امام (ره) مقدار کمی پول خواست که با وجود اصرار فراوان، امام (ره) گفتند من چنین پولی ندارم که به شما بدهم. وقتی گدا به او گفت که در آخرت جلوی او را خواهد گرفت، امام گفت اینجا رهایم کن و آنجا جلوی من را بگیر. گدا با سماجت داخل بیت امام (ره) آمد و گفت که زمانی الاغی داشته و با آن کار می‌کرد اما آن را فروخته و دیگر نمی‌تواند کاسبی کند. امام (ره) فردی را مامور کرد که برای او الاغی تهیه کند که گدا با طعنه گفت: شما یک مقدار پول ندارید که به من بدهید چگونه می‌خواهید برای من الاغ تهیه کنید که امام (ره) گفت: من پول برای دادن به گدا ندارم اما می‌توانم پول دهم که الاغی تهیه کنی. آن فرد خوشحال از آن جا رفت در حالی که دیگر گدایی نکرد.

صانعی تاکید کرد که هنر بسیار ارزش دارد؛ از خط نویسی تا موسیقی.

صانعی در بخشی از سخنانش با خنده گفت: ما از مرحوم توسلی یاد گرفته‌ایم که جوش نزنیم. من حرفم را می‌زنم اما جوش نمی‌زنم.

وی با تعریف از شال سبز سیدها بیان کرد: شال سبز در فرهنگ ما ارزش بسیاری دارد و نماد افتخار ارتباط با اهل بیت (ع) است.

وی در این مراسم با بیان اینکه «حضرت زهرا (س) مظلوم است و باید به ایرانیان تبریک گفت که عشق حضرت زهرا (س) را در دل‌هایشان پرورش داده‌اند»، افزود: برخلاف سایر ائمه، درباره حضرت زهرا (س) از امامان هیچ زیارت‌نامه‌ای نرسیده است زیرا قرار بود زیارت نامه‌ای، صادر و در آن مظالم جنایتکاران به آن حضرت ذکر ‌شود و چون حضرت زهرا (س) با اصل شجره خبیثه درگیر شده بود، زیارت‌نامه این حضرت چیزی از آنها باقی نمی‌گذاشت. حضرت زهرا (س) همه ستمگران تاریخ را رسوا کرد.

این مرجع تقلید در ادامه گفت: علت حرام شدن زکات بر بنی‌هاشم، این بود که خداوند نمی‌خواست خویشاوندان پیامبر (ص)، مسوول جمع‌آوری زکات شوند و حضرت امام (ره) در حکومت خود به حکومت پیامبر(ص) تاسی کرد و اجازه نداد خویشاوندانش وارد حکومت شوند.

قهوه ای جمعه 15 خرداد 1388 ساعت 12:52 ق.ظ

بله!درسته.اینها اموزش ناپذیرند!
شنیده بودیم نرود میخ اهنی در سنگ.اما ظاهرا باید اصلاح بشه به نرود میخ اهنی در...(همونی که تو کله طرفداران ابلهی نژاده!)
ننویسیم احمدی نزاد بنویسیم ابلهی نژاد و بخوانیم khameneyi.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 خرداد 1388 ساعت 10:37 ق.ظ

مثل اینکه آموزش شما در خصوص نحوه تایپ "ژ" موثر نبوده قهوه ای جان!
یا شاید ...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 خرداد 1388 ساعت 02:41 ق.ظ

فهم خیلی زیادی لازم نیست واسه اینکه بفهمی برد با محمود چاخان بود یا نه!!!!!!!!!!!!!!!!!سبز سبزممممم ریشه دارم من درختی استوارم.در ضمن اقای خاتمی انسان باشخصیتیستو فوق لیسانس علوم تربیتیست نه فقط لیسانس فلسفه.من شخصا به عنوان فردی ازاد ومستقل براش ارزش قائلم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 خرداد 1388 ساعت 01:28 ق.ظ

این بود دفاع جانانه احمدی نزاد مردی از جنس مردم چه جالب دفاع کرد درودبر احمدی نزاد

قهوه ای چهارشنبه 13 خرداد 1388 ساعت 01:22 ب.ظ

عزیزم ماها نفهم نیستیم سه تا کامنت به فاصله ۱ دقیقه واسه این قهرمان!! میذاری.هیچ کس هم نفهمید که اون ۳ کامنت رو خودت یه نفری گذاشتی.
در ضمن برای نوشتن حرف ژ فامیلی قهرمان shift رو بگیر که نشه نزاد!!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 خرداد 1388 ساعت 10:41 ق.ظ

فقط احمدی نزاد

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 خرداد 1388 ساعت 10:40 ق.ظ

درود بر احمدی نزاد قهرمان

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 خرداد 1388 ساعت 10:39 ق.ظ

رای ما مرد بی ریا و ساده زیست احمدی نزاد مردی از جنس مردم برای مردم

قهوه ای چهارشنبه 13 خرداد 1388 ساعت 01:22 ق.ظ

میز برنامه مناظره کانال ۳ شبیه پشه کش چلوکبابی هاست!(از اینا که یه مهتابی ابی و یه عالمه سیم دارن)
مردم فکر کردن الان یکی با ۲بنده سفید و دیگری با ۲ بنده زرد میان و میافتن به جون هم اما مجری از اول کشتی رو سرپا اعلام کرد.
ما اگه امسال با اعتماد بنفسه ۲ بنده زرد پیش بریم همه قبول میشیم!

به ( به نانوک ) دوشنبه 11 خرداد 1388 ساعت 11:51 ب.ظ


خداییش کرباسچی رفته پشت کروبی و خاتمی پشت میرحسین / بعد این وسطا یه چهره ای میارن مثل محسن رضایی که در جامعه وجهه چندانی نداره . واقعا یعنی چی اصلاح طللبان میخوان رای خودشونو بشکنن !!! پس بهتره به فکر درسمون باشیم.

یک دانشجوی پزشکی به جلجل دوشنبه 11 خرداد 1388 ساعت 04:18 ب.ظ http://www.manopezeshki.blogfa.com/

سلام.خانوم دکتر خوبین؟نگرانتون بودم.وبلاگتون هم که دوباره حذف شد.فکر کنم کسی با شما دشمنی داره مدام هک می شین.پیشنهاد می کنم یک سرور دیگه انتخاب کنین.پرشین یا...
شاید اینطوری هک نشین.در هر حال من که منتظر وبلاگ جدیدتونم.اگر خواستین خوشحال می شم دوباره به وبلاگتون بیام.موفق باشین.

حامد دوشنبه 11 خرداد 1388 ساعت 01:02 ب.ظ

بابا برید درس بخونین

موسوی که امتحان خودش را پس داده و گندش را یکی مثل هاشمی به نقد می کشد.

اما هر کی بیاد وضعیت امتحان تغییری نمی کند.
همین خاتمی که عکسش را به موسوی گره می زد تو جلسه انقلاب فرهنگی کل تقلبات ۸۲ و حتی سال ۷۷ ( که همه دفترچه ها علامت دار بود!) را شایعه خوند و به شاهرودی هم دستور داد که جلوی این شایعات را بگیرد!

شما از موسوی انتظار دارید بیاد جلوی تقلباتی که توسط خاتمی نهادینه شده را بگیره!

برید درس بخونید

قهوه ای دوشنبه 11 خرداد 1388 ساعت 02:59 ق.ظ

اه!بابا اینا کامنته یا چهل طوطی؟! ما وقت نداریم بریم حموم چه برسه بخوایم اینا رو بخونیم!!!
انگشتم درد گرفت بسکه چرخ این موشه رایانه!!(موشواره) رو چرخوندم تا اومدم پایین.موشواره ام میگه منم دردم اومد.
بعد هم قرار نیست چون امتحان داریم بشینیم زار زار گریه کنیم.بخندید تا دنیا بهتون بخنده
:-) این منم.
:-))اینم جلجل.

[ بدون نام ] دوشنبه 11 خرداد 1388 ساعت 01:43 ق.ظ

این نامه ای است خطاب به مردم شریف ایران. بخوانید و برای دوستان بفرستید

کشور در شرایط سخت و حساس تاریخی خویش یکبار دیگر فرزندان پاک‌نهاد خود را به یاری می‌خواند.

بررسی اوضاع اقصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از جهات مختلف نگران‌ کننده است. حقوق اساسی ملت، آزادی‌های عمومی و خصوصی شهروندان، حق آزادی بیان و قلم و مطبوعات به‌عنوان رکن چهارم دموکراسی و دیده‌بان حقوق شهروندان در برابر حکومت ، در وضعیت تجاوز قرار دارد.
در چنین شرایطی ضروریست سریعاً برای مقابله قانونی با این نگرانی‌ها ، تجاوزها و نیز تلاشهایی که اخیراً به منظور یکسره کردن سرنوشت انتخابات پیش‌رو در دور اول و به نفع تندروی‌های چهارساله اخیر صورت پذیرفته ، اقدامی همگانی انجام شود . مدنی‌ترین و کم‌هزینه‌ترین اقدامی که کنشگران دموکراسی‌خواه در کوتاه مدت می‌توانند انجام دهند تشویق مردم به بالا بردن میلیونی آراء مخالفان بنیادگرایی است ، تا آراء سازماندهی‌‌شده‌ی تندروها نتواند در دور اول انتخابات نصف بعلاوه یک رأی‌ها را از آن خود کند .

بنابراین تمامی تلاش اندیشه‌ورزان و مصلحان جامعه آن است که با رفتاری مدنی و ضمن پرهیز از هرگونه خشونت ، در جهت پاسداری از حق آزادی بیان و مطبوعات ، به منظور تلاش برای اصلاح امور اقتصادی و معیشتی جامعه ، با تأکید بر رعایت حقوق بشر و برای توسعه همه جانبه کشور مشارکتی بسیار گسترده را پی گیرند . اینک گاه آن فرا رسیده است که گامی فرا پیش نهیم و فلک را سقف بشکافیم و “موجی” نو دراندازیم .

بر این اساس ، ما امضاکنندگان این بیانیه به منظورخروج از وضعیت بسیارنگران‌کننده‌ی چهارسال اخیر ، هم‌میهنان خویش را به حضور مثبت در انتخابات ریاست جمهوری فرا می‌خوانیم و انتظار داریم با رأی خویش به یکی از نامزدهای اصلاح‌طلب ممکن ( کروبی یا موسوی ) گامی برای تغییر فضای موجود و ایجاد آمادگی برای توسعه و رسیدن به ایرانی پیشرفته، آزاد و آباد بردارند .
۸ خرداد ۸۸

حمید احراری/ طاهر احمدزاده/ بابک احمدی/ ابوالفضل بازرگان / پروین بختیارنژاد/ محمد بسته‌نگار/ محمدحسین بنی‌اسدی/ بهزاد بهزادی/ محمد بهزادی/ مسعود بهنود/ حبیب‌الله پیمان/ مسعود پدرام/ مصطفی تنها/ غلامعباس توسلی/ محمد توسلی / مجید تولّایی/ رضا تهرانی/ علی حکمت/ علیرضا رجایی/ تقی رحمانی/ حسین رفیعی/ عبدالعلی رضایی/ رضا رئیس طوسی/ محمدرضا زهدی/ احمد زیدآبادی/ عزّت‌الله سحابی/ نسرین ستوده/ سیدمحمد سیف‌زاده/ عیسی سحرخیز/ حسین شاه‌حسینی/ ماشاء‌الله شمس‌الواعظین/ احمد صدر حاج‌سیدجوادی/ هاشم صباغیان/ عباس صفایی‌فر/ کیوان صمیمی/ اعظم طالقانی/ رضا علیجانی/ محمود عمرانی/ حسین قاضیان/ نظام‌الدین قهاری/ مرتضی کاظمیان/ محسن کدیور/ نرگس محمدی/ بدرالسادات مفیدی/ وحید میرزاده/ سعید مدنی/ مینو مرتاضی لنگرودی/ محمودنکوروح/ ناصرهاشمی/ حسن یوسفی اشکوری/ میرمحمود یگانلی/ ابراهیم یزدی

به نانوک دوشنبه 11 خرداد 1388 ساعت 01:43 ق.ظ

شک نداشته باش که اگر این دولت فاسد برای ۴ سال دیگر سر کار باشد نو و امثال تو سال دیگر و سالهای بعد با نمره بالای ۴۰۰ هم امید به قبولی هیچ رشته ای نخواهی داشت و هر گونه اعتراض به سهمیه های رنگارنگ و غیر قانونی در همان ابتدا خفه خواهد شد.
پس مسئله انتخابات را فعلا از درس خواندن جدی تر بگیرید.

جلجل دوشنبه 11 خرداد 1388 ساعت 12:29 ق.ظ

بابا یه صلوات بفرستین

[ بدون نام ] دوشنبه 11 خرداد 1388 ساعت 12:17 ق.ظ

بیچاره تو جنگ همون کارها را هم انجام داد خیلی بود.درضمن یادتان نرفته که رئس جمهور وقت اقای خامنهای بودند که اینقدر ایراد میگیرید!!؟احمدی نژاد عادل(دروغگو)که با نفت 100دلاری هیچ غلطی نکرد.

نانوک یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 10:31 ب.ظ

خداییش انتخابات چه ربطی به امتحان رزیدنتی داره. خجالت نمیکشین اینجا کامنت میذارین . البته کامنت که چه عرض کنم!!! تشریف بیارین این وسطا توبخش نظرات یه وبلاگ شخصی راه بندازین. ما کی میخوایم یاد بگیریم هر چی باید بره سر جای خودش؟؟؟؟؟

به فقط موسوی!! یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 09:41 ب.ظ

سلام.من کاری به کاندیدا ندارم.ولی خدا وکیلی خودتون این نظری که گذاشتنی رو خوندین؟!خودش یک پست هست.

[ بدون نام ] یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 08:48 ب.ظ

جل جل خوب شد من نفهمیدم مزاحمت می شن
و الا خون بپا می کردم چرا به بابا بزرگت نگفتی جریان چیه تا بیام همه رو از تیغ بگذرانم
البته عزیزم در این دنیای مجازی زیاد سخت نگیر هر کی بد بگه به خودش گفته و لا غیر
ضمنا یه وقت نذاری نتیجه ی چولمنگم خبردار بشه
یه وقت می ره خین و خین ریزی راه می اندازه و.... حالا بیا درستش کن...

[ بدون نام ] یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 07:59 ب.ظ

هی قهوه ای کجایی؟
به این فقط موسوی!!! هم بگو اینجا همه دارن درس می خونن!

[ بدون نام ] یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 06:40 ب.ظ

فقط ادمهای احمق بی شعور و کودن دو باره به احمدی نژاد رای میدهند.

فقط موسوی!!! یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 06:22 ب.ظ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8803101081


نقد عملکرد دولت در سال 68
هاشمی رفسنجانی: سیاست دولت موسوی بدترین نوع اداره مردم است
خبرگزاری فارس: هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه سال‌های 68 تا 70 با انتقاد از سیاست‌های دولت موسوی تاکید کرد که فساد اداری ، بی‌برنامگی ،‌ مدیریت غلط ،‌بی عدالتی ،‌ تعطیلی طرح‌ها،‌ تاراج اموال کشور،‌ تورم ،‌نابودی استعدادها،‌ استقراض ،‌عقب ماندگی ،‌ افت تولید،‌ فقر مضاعف ،‌ وابستگی به یارانه‌ها از جمله سیاست‌های دولت موسوی بوده است.

به گزارش خبرگزاری فارس، برای شناخت برخی کاندیداها راهی جز بررسی عملکرد و کارنامه کاری آنها باقی نمی ماند.گزارشی که پیش رو دارید، بخشی از سخنرانی‌های حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه سال‌های 68، 69 و 70 است. وی در این سخنرانی‌ها با ارزیابی و نقد عملکرد دولت میرحسین موسوی، به تشریح مشکلات به ارث رسیده از این دولت پرداخته است.
مشکلاتی که غالباً مردم کشورمان در آن دوران سخت با صف‌های طویل برای گرفتن کالاهای کوپنی، استفاده از گوشت‌های یخی، فقدان مواد اولیه برای کارخانه‌ها، کمبود دارو، وجود پزشکان هندی و بنگلادشی، کمبود قطعات یدکی و فرسودگی ماشین‌آلات کارخانه‌ها، قطع مکرر برق، نبود آب لوله‌کشی در روستاها، فقدان گاز لوله‌کشی در بسیاری از مناطق شهری و روستایی، از بین رفتن تولیدات کشاورزی به علت نبود شبکه صحیح حمل و نقل و توزیع، استقراض از بانک‌های خارجی، پائین بودن امید به زندگی و بسیاری از طرح‌های نیمه تمام و... در خاطر خود ثبت کرده‌اند.
بدون هیچ پیش داوری، توانمندی وضعیت و شرایط دولت موسوی را که 20 سال از کار اجرایی کلان فاصله گرفته اند ، از زبان هاشمی رفسنجانی که اکنون به عنوان حامی جدی وی فعالیت می‌کند، در دسترس خوانندگان محترم قرار می‌دهیم.

1- فساد اداری
ما چند تا مسئله عمده داریم که من در اینجا به آنها اشاره خواهم کرد: یکی همین مسئله سوء توزیع و گرانی است یکی مسئله سوء اخلاق بخشی از انسان‌هاست، بد حجابها و آن افرادی که اخلاق اسلامی را مراعات نمی‌کنند و یکی هم همین مسئله سیاسی است که از بیرون دائماً برای کشور ما مسئله می‌سازند. مسئله دیگر مسئله فساد اداری است که در بعضی از ادارات بعضی از افراد برای مردم مزاحمت‌هایی بوجود می‌آورند و ما اگر در مسیر حرکتمان اگر چرخ‌های تولید راه افتاد، اگر استفاده از منابع آن طوری که شایسته است انجام شد، اگر همه کارها را درست کردیم چنانچه این مسائلمان را حل نکنیم باز نمی‌توانیم به جایی برسیم. اگر این فساد اخلاق موجود باشد جامعه ما آن جامعه ایده‌آل اسلامی نمی‌تواند باشد.
1368.2.2

2- مشکل تعزیرات
مشکلاتی که ما در باب مالیات داشتیم و یا در خیلی از ابواب دیگر مانند تعزیرات که یک مشکل جدی در مسیر قانونگذاری و اداره کشور ما شده بود که ایشان (امام) به راحتی حل کردند. شما اجازه بدهید که من دیگر داخل جزئیات نروم چون شما اینطور چیزها را به اندازه کافی می‌دانید.
1368.3.20

3- بی برنامگی
ما قبلاً برنامه نداشتیم الان برنامه پنج ساله ما دارد آماده می‌شود که داشتن برنامه خودش تکلیف خیلی چیزها را روشن می‌کند. آینده روشن می‌شود، خطوط مشخص است معلوم است، ما به کجا می‌خواهیم برسیم، مسئولان تکلیف خودشان را می‌دانند دوباره کاری‌ها نمی‌شود و خیلی از ریخت و پاش‌ها را نخواهیم داشت و چیزهای دیگری را هم که قبلاً داشتیم الان از آن برخورداریم.
1368.5.14

4- مدیریت غلط
این شیوه‌ای که الان دولت دارد زندگی مردم را اداره می‌کند، این بدترین نوع اداره مردم است.
1368.7.8

5- بی عدالتی
شیوه توزیع درست نیست همین که هست هم درست توزیع نمی‌شود یعنی مردم یک عده‌ای به هر دلیلی به آسانی به اینها می‌رسند و یک عده‌ای هم نمی‌رسند. یعنی آن چیزهایی که دولت کوپنی کرده خوب به هر حال دیر یا زود به دست مردم می‌رسد اما اینکه کوپن نیست، عادلانه بدست مردم نمی‌رسد. این هم اشکالاتی در سیستم توزیع است برای اینکه خوب بنا نبود اینجوری شود این یک چیز موقتی بوده که تنظیم شده که باید بعداً برگردد به عرضه و تقاضا و از شبکه‌های توزیع معمولی به بازار برود و مردم بتوانند به طور عادی بروند و بخرند و این فسادها نباشد. اما این واقعیت وجود دارد که این شکل توزیع الان هست و یک نوع بی عدالتی از این طریق به مردم تحمیل می‌شود.
1368.7.8

6- خطر نقدینگی
نقدینگی بسیار زیادی الان در دست مردم است این مقدار پولی که ما در دست مردم داریم این خودش یک خطر جدی است برای اقتصاد کشور، علتش هم این است که این پولها در دوران جنگ خرج تولید نمی‌شد یا در جنگ مصرف می‌شد که برمی گشته دوباره در بازار و در دست مردم یا می‌رفتیم کالای خارجی می‌خریدیم.
1368.7.8

7- تعطیلی طرح‌ها
الان همه طرح‌های مهم شما مانده است بدلیل اینکه اجباری ندارند چرا که پولهایشان را گرفته و رفته‌اند این شیوه یک شیوه جاهلانه ای برای اداره یک کشور است.
1368.9.18

8- تاراج اموال کشور
الان ما در دریا هر مقدار که نفت استخراج می‌کنیم، گازهای آن را داریم می‌سوزانیم و مخازن مشترکی که با آن طرفی‌ها داریم آنها دارند، می‌برند و از ما هرز می‌رود این ثمره این فکر انقلابی است که بعضی از آقایان دارند خیال می‌کنند که انقلابی است و واقعاً این انقلابی است که ما اموال کشور را اینجوری به تاراج بدهیم؟
1368.9.18

9- تورم
من یک بار در جلسه‌ای گفتم ما الان پانصد میلیارد تومان طرح نیمه کاره داریم می‌دانید پانصد میلیارد تومان تقریباً 8 برابر بودجه امسال ماست که اینها همه در این برنامه باید تکمیل شود. ماندن اینها خیانت است همانطور که ماندن آنها باعث خسارت شده است. سال به سال گران‌تر می‌شوند تورم مال اینهاست اصل تورم را شما اینجا ببینید که ما اینقدر سرمایه‌گذاری بدون نتیجه کردیم.
1368.9.18

10- وضعیت بغرنج
از عقلای قوم هم آنهایی که فکر اقتصادی داشتند به من می‌گفتند تو اصلا وارد این ماجرا نشو چرا که این‌کار به این زودی درست شدنی نیست اصلاً مأیوس بودند حالا رفقای داخل همین مجلس هستند. مثلاً می‌گفتند تو برای انقلاب چهره فرهنگی و چنین و چنان هستی، آنجا می‌روی امید مردم نقش بر آب شده و خراب می‌شود این کار را نکن یک کس دیگری این کار را انجام بدهد. یعنی واقعاً کسانی که محاسبه می‌کردند حضور مرا در این مقطع برای این جامعه عاقلانه نمی‌دانستند.
1368.9.18

11- بی عدالتی
با این قوانینی که ما گذراندیم ما مردم را اینجوری می‌خواهیم اداره کنیم؟ آن‌وقت نتیجه اش هم این می‌شود که دلالها و آن بحث دیگری که یکی از برادران می‌کردند ایشان صحبت‌های ظاهر الصلاحی نمی‌کردند عدالت اجتماعی می‌خواهند، مشکلات مردم را هم می‌خواهند حل شود. چنین قوانینی همین وضع را بوجود می‌آورد یعنی نه عدالت اجتماعی را برقرار می‌سازد و نه مشکلات مردم را حل می‌کند. اگر بنا بود عدالت اجتماعی را اینجور درست بکنیم در این 10 سال درست کرده بودیم شما همه قبول دارید.
1368.9.18

12- نابودی استعدادها
این که در کشور ما کارهای تجاری، دلالی، واسطه‌گری بخش عظیمی از استعدادهای خود را می‌بلعد و کارهای اجرایی مؤثر، مفید و تولیدی و پر افتخار متولی ندارد و کسی دنبال آن نمی‌رود، بدترین مرضی است که ما دچار آن هستیم.
1368.8.27

13- ترویج تنبلی
در حال حاضر دو میلیون افغانی در ایران هستند و کار نیز می‌کنند و بعضی از کارفرماها از بین یک کارگر ایرانی و یک کارگر افغانی، کارگر افغانی را انتخاب می‌کنند زیرا او اینگونه کارها را بهتر انجام می‌دهد اما کارگر ما اینگونه فکر و عمل نمی‌کند این طرز تفکر غلط و کشنده است و بنیه اقتصادی کشور را به هم می‌زند البته شاید دلایل دیگر از قبیل مزد و شرایط مناسب داشته باشد ما باید شرایط کار را به گونه ای درست کنیم که از لحاظ فرهنگی شرایط زیستی و همه اینها مناسب باشد. البته همه تقصیرها را نمی‌خواهم به گردن آنها بیندازد می‌خواهم بگویم، فرهنگ کار و تلاش در کشور ما نیست دین ما اینگونه به ما نمی‌گوید.
1368.8.27

14- اقتصاد مریض
بحث این است که شرافت و کرامت کار باید در جامعه ما جا بیفتد اگر اینطور شد کارهای انگلی و خیالی و کاذب در کشور ما از بین می‌رود. اقتصاد در کشور ما مریض است. همه مشکلات در نرفتن به دنبال کار تولیدی پیچ و خم در کارهای اجرایی نیست ولی آن فرهنگ غلط آنها را می‌کشاند به انجام این قبیل کارها.
1368.8.27

15- کارمندان کج فکر
من به‌عنوان مسئول اجرایی کشور و رئیس جمهور منتخب شما می‌گویم سیاست دولت شما بر این است که امکانات کشور، زمین، آب، معدن، صنعت و هرچه امکانی در این کشور هست را در اختیار مردم بگذارد. برای اینکه مردم موجودی و امکانات و سرمایه شان را صرف آبادی کشور کنند. البته ممکن است در جریان کار هنوز ما با مأموران کج فکر و منحرف و تنگ نظر و نادان مواجه باشیم که در راه کار مزاحمت ایجاد کنند.
1368.10.23

16ـ رقم زشت
کاری که تا به حال شد، نتیجه این شده که ما الآن نسبت باسواد و بی‌سوادمان اینطوری است که 7/67 درصد مردم باسوادند و 3/23 درصد مردم بیسوادند که این خیلی رقم زشتی است. برای دین و جامعه‌ای که موظف شده که از گهواره تا گور به دنبال دانش باشد.
و اگر در چین هم علم را پیدا می‌کند باید برود و بگیرد و بیاورد واقعاً اصلاً چهره اسلامی ما را این زشت می‌کند که ما هنوز هم البته کار بزرگی است که ما رقم را از 47 درصد رسانده باشیم به 67 درصد و مخصوصاً در مورد خانم‌ها که اول انقلاب 40 درصدشان فقط باسواد بودند و 60 درصد بیسواد بودند آن نسبت هم اصلاح شده و هنوز هم نسبت نامعقول است.
1369.1.18

17ـ جامعه فقیرتر
مشکل عمده اقتصاد ما در پایین بودن تولید ناخالص ملی بود تولید در کشور، عدم سرمایه‌گذاری و به کار گرفته نشدن نیروها در شرایط بسیار نامطلوبی بود و روند نزولی هم داشت و اصولاً تعریف فقر و غنای یک جامعه همین جا است. اگر تولید ناخالص بیشتر باشد و سرانه به اندازه مصرفشان تولید کنند و یا بیشتر، جامعه سالم است اگر تولید کمتر از مصرف باشد جامعه فقیر است و هر مقدار کمتر، جامعه فقیرتر. حالا اگر توزیع هم ناسالم شد، یعنی همین تولید کم عادلانه پخش نشده این فقر در آن بخش که کمتر می‌برند بسیار شدیدتر خواهد شد. ماچگونه شرایطی را داریم، تولید که کم می‌شود در نتیجه تحمیل می‌شود بر بودجه دولت یعنی دولت پولی پخش می‌کند برای مخارج مردم، وقتی که خرج‌های دیگر هم تحمیل شده باشد در مقابل چیزی ندارد که پول را از مردم پس بگیرد. پول می‌دهد اما این پول برنمی‌گردد. اگر ما تولید داشته باشیم و تولیدات را به فروش برسانیم برای مردم هر چه پول مصرف می‌کنیم با تولیدات خود پول را از مردم برمی‌گردانیم این یک جریان سالم اقتصادی می‌شود.
ولی اگر تولید نباشد پول می‌ریزیم برنمی‌گردد پول زیاد که در دست مردم می‌ماند یک بلای بدتری است. این پول‌ها مدام برای خرید به بازار می‌آید و چون جنس نیست فروشنده‌ها هم مدام قیمت را بالا می‌برند برای چیزی که باید ده تومان بگیرند سی تومان می‌گیرند آنها که نمی‌توانند درآمد داشته باشند مجبورند فقیر باشند و کم بخورند آنها که فقیر نیستند خودشان را منطبق می‌کنند پس در اثر نبودن تولید، بودجه دولت کم می‌شود که کسر بودجه از بدبختی‌های هر دولت و ملت است کسر بودجه دولت مستلزم تورم و گرانی می‌شود، گرانی نتیجه کسر بودجه است کسر بودجه نتیجه کمی تولید است و فقر عمومی محصول همه اینها است. دولت در گذشته برای اینکه جلوی فقر عمومی را بگیرد یک مسکن را اجباراً به کار برده که ما هم هنوز به کار می‌بریم و آن سوبسید است. یعنی آن موجودی‌های دولت را که از منابع طبیعی مردم برمی‌داریم مانند نفت آن را به صورت ارزان یا مفت در اختیار مردم فقیر قرار می‌دهند به خاطر اینکه مقداری از مشکلات را بپوشاند.
مردم نمی‌توانند نان به قیمت عرضه و تقاضا بخرند. مردم نمی‌توانند آب، برق، گاز و نفت، حمل و نقل، دارو، بیمارستان و شیر و این قبیل کالاهای اساسی را به دلیل فقیر بودن عموم به قیمت عرضه و تقاضا خریداری نمایند و پولی که در اختیار دولت قرار دارد در واقع همان پول مردم می‌باشد، از همان پول اقدام به تهیه وسایل و ضروریات زندگی مردم به طور مجانی می‌نماید.
البته خود این مسئله به دلیل اینکه به جای سرمایه‌گذاری در جهت افزایش توان اقتصادی، اقدام به مصرف از سرمایه می‌نمود نیز عوارض ناگواری را در پی دارد.
از همین رو کشور با یک شرایط نامطلوب و غیرمفیدی مواجه شده بود.
1369.6.3

18ـ بلای نقدینگی
ما برای اینکه این بلای نقدینگی را از دست مردم خارج کنیم که به عنوان یک اهرم بسیار خطرناک و شیطانی محسوب می‌شود و هم می‌تواند خطر مهلکی برای نظام به شمار آید با امکانات خودمان به دنبال راه‌حل گشتیم.
یعنی در جامعه ما نرخ تورم به طور نامعلومی رو به افزایش بود که سعی نمودیم این رشد سرسام آور را به نصف کاهش دهیم البته هنوز روند آن رو به رشد است.
1369.6.3

19ـ کسر بودجه
ما در سال 65 ، 5/1449 میلیارد ریال کسر بودجه داشته‌ایم. یعنی رقمی حدود 150 میلیارد تومان از زمانی که لایحه بودجه را از مجلس گذرانده‌ایم با این میزان کسر بودجه مواجه بوده‌ایم. سال 1366 از 1375 میلیارد ریال کسر بودجه و در سال 67 از 4021 میلیارد ریال یعنی چیزی حدود 200 میلیارد تومان کسر بودجه برخوردار بوده است.
در سال 68 تا نیمه همان سال که ما قبول مسئولیت کردیم همین روند تداوم داشت.
1369.6.3

20ـ تورم اسکناس
در ظرف این چند سال سیاست چاپ اسکناس ما بدین شکل بوده که البته چاپ اسکناس در کشور یک امر طبیعی است یعنی در هر سال در حد تورم اسکناس منتشر می‌شود و هیچ اشکالی ندارد اما وقتی نرخ تورم افزایش می‌یابد و نقدینگی روبه افزایش می‌باشد و دولت هم با کسری بودجه مواجه باشد دائماً به امر انتشار اسکناس مشغول می‌شوند که این وضع، چندان مثبت و مفید نخواهد بود.
1369.6.3

21ـ نرخ تورم
در خصوص نرخ تورم اکنون نرخ تورم مهار شده است نه این که نرخ آن به صفر رسیده باشد. چون هنوز قیمت بسیاری از اجناس ما روند رو به افزایش دارد، بسیاری از قیمت‌ها هم در مرحله متوسطی قرار دارد و بسیاری از اجناس هم قیمت‌شان نزول یافته است.
در مجموع ارزیابی رشد نرخ‌ها به این صورت بوده است که در سال 7،65/23 یعنی 23 درصد تورم را در مورد تعدادی از کالاها اطلاق می‌نمایند که البته این رقم را بانک مرکزی با مقیاس قرار دادن قیمت تعدادی از کالاها اعلام می‌کند.
در این میان ممکن است بعضی از آنها به میزان 100 درصد گران شده باشد و بعضی‌ها به میزان 5 درصد و یا بعضی‌ها هم اصلاً افزایش نداشته باشد. همچنین در سال 66 هم نرخ تورم 7/27 درصد بوده که رقم بالایی است.
در سال 67، 89/28 درصد که نزدیک 29 درصد می‌باشد.
در سال 68، 25/17 درصد یعنی نزدیک 11، 12 درصد پائین تر از سال گذشته که باز هم مجموعه کالاهایی که مردم مصرف می‌کنند 17 درصد گران شده است.
1369.6.3

22ـ مشکل حمل و نقل
الآن بسیاری از محصولات و کالاهای موردنیاز مردم که در کارخانه‌ها، بنادر و انبارهای مزارع وجود دارد که وسیله‌ای که ما اینها را به بازار مصرف برسانیم نداریم.
چند تا از کارخانه‌های سیمان ما در تولیدشان مشکل دارند. چون انبارها پر شده و آسیاب‌ها نمی‌توانند کار کنند که ما آمدیم و بعضی‌ها را آزاد کردیم و گفتیم مردم خودشان بردارند بروند با این که سیمان کم داریم و سهمیه‌ای است گفتیم اینها را آزاد کنند. مثل ارومیه و یک مقداری در تهران. گفتیم حدود 400 هزار تن الآن ما گندم در مزارع خریده‌ایم و در آنجاها جمع شده است که می‌خواهیم به سیلوها برسانیم ولی مشکل حمل و نقل داریم. کارخانه شیشه قزوین را شنیدید که موقع زلزله حدود 100 میلیون تومان یا بیشتر از شیشه‌هایش شکست. ما به عنوان یک تخلف این قضیه را تعقیب کردیم و به آخرین نتیجه‌ای که رسیدیم این بود که حمل و نقل نتوانسته‌بود این شیشه را به نوبت برساند. حواله صادر شده بود. مردم در انتظار شیشه‌ها بودند ولی نتوانستند از کارخانه به شهرها برسانند.
البته عذر حمل و نقل هم این بود که لاستیک به موقع به او نداده‌اند. عذر لاستیک هم این بود که ما ارز نداشتیم که لاستیک بیاوریم. یعنی مجموعه رسید به اینجایی که کمبود تولید بود و ما لاستیک را به موقع نرسانده بودیم. شیشه‌ها در کارخانه به این شکل خرد شد.
همین حالا حدود یک میلیون و نیم تن کالا در بنادر و در کشتی‌ها مانده که حمل و نقل مشکل دارد.
1369.6.3

23 ـ بانک‌های خالی
بسیاری از نقدینگی‌های شناور در دست مردم، جمع‌آوری و به سمت تولید هدایت و یا در سیستم بانکی متمرکز شد. معلوم شد که موجودی بانک‌ها افزایش یافته است. علی‌رغم اینکه مردم پول خود را در خانه خود نگهداری و یا میان دست‌ها گردش می‌کرد، به بانک‌ها اعتماد کرده و آنها را تحویل بانک‌ها دادند.
حجم مسکوک و اسکناس در دست مردم پائین آمده است. از خطرناکترین موارد در اقتصاد این است که حجم مسکوک و اسکناس نزد مردم زیاد باشد.
همچنین نرخ تورم که از رشد شتابانی برخوردار بود هر سال اینگونه بود که پیش‌بینی می‌کردیم اینقدر درآمد، اینقدر هزینه و وقتی اواخر سال می‌شد می‌دیدیم که درآمدها تحقق پیدا نکرده و هزینه‌ها انجام شده و با چنین وضعیتی به مجلس می‌رفتیم و درخواست می‌کردیم که از بانک‌ها قرض بگیریم. امسال برای اولین بار است که حرکت معکوس شده و آن مقدار که بنا بود قرض کنیم، قرض نکردیم.
1369.8.9

24- طرح های نیمه تمام
خیلی از امکانات و مراکز خراب شده که بلااستفاده مانده است و در واقع عدم النفع آنها برعهده ما است. وقتی که جنگ خاتمه یافت، مبلغ 500 میلیارد تومان طرح نیمه تمام داشتیم که به تأخیر افتاده بود و به مرحله بهره‌برداری رساندن آنها کار بسیار دشواری بود.
البته همه این طرح‌ها به خاطر طولانی شدن دوران ساختش، هزینه‌شان به چند برابر رسیده است. مثلاً فولاد مبارکه‌ای که اول حدود 30 میلیارد تومان برایش در نظر گرفته بودند، الآن ما حدود 80 میلیارد تومان باید خرج آن کنیم تا کارش به پایان برسد.
1370.3.4

25- مشکلات را به حساب جنگ نگذاریم
این تناسب در اکثر طرح‌های صنعتی، اقتصادی مشهود است. کارهای انجام نشده‌ای را در دسترس داریم که به این وضع باقی مانده است که این بدترین و مخفی‌ترین فصل مربوط به مشکلات است.
ما در این 8-7 سال اقدامی در جهت خرید کامیون به عمل نیاوردیم و یا کم خریدیم. باید اقدام به خرید کامیون نماییم. اتوبوس نیز نخریده‌ایم. باید بخریم. واگن راه آهن نخریده‌ایم. باید بخریم. راه‌هایمان را مرمت ننمودیم که باید مبادرت به این امر نماییم. بندرهایمان هم آسیب دیده که باید نسبت به اصلاح آن اقدام کنیم و یا این که بندرهایمان آسیب دیده که باید آنها را ترمیم نماییم.
همچنین نیروگاه نساختیم. کم ساختیم و به تبع آن با خاموشی مواجه هستیم. سد نساختیم که آب‌هایمان در حال هرز رفتن هستند و باید سد بسازیم. پالایشگاه نساختیم که الآن باید وارد کنیم.
برای شهرهای کشور فاضلاب نساختیم که تمامی آنها در این رابطه مشکل دارند. نتوانستیم به شهرها آب برسانیم که بسیاری از شهرهای کشورمان در حال حاضر با مشکل کم‌آبی مواجه‌اند.
به کشاورزی به اندازه کافی بها ندادیم. کشاورزان کمبود تراکتور و کمباین دارند و به همین دلیل گاهی اوقات محصول از روی زمین برداشت نمی‌شود. همچنین وضعیت حمل و نقل‌مان به آن مرحله از ضعف رسیده است که به میزان دو میلیون تن از بارها و وسایل‌مان در دریا معطل مانده و لذا کارخانه‌ها و انبارها منتظر رسیدن این وسایل هستند که همه این مسائل در ارتباط با جنگ می‌باشد.
همه این مسائل چیزهایی است که ما باید اکنون اقدام به انجام آنها کنیم و به حساب جنگ هم نمی‌توانیم بگذاریم مثلاً ما نیروگاه نساختیم چون پولش را در آن زمان نتوانستیم فراهم سازیم ولی حالا باید با تعجیل نسبت به ساخت آنها اقدام کنیم.
الآن به جای این که سالانه برای تولید دو هزار مگاوات برق نیروگاه بسازیم، ما باید برای تولید 5 هزار یا 7 هزار مگاوات برق قرارداد ساخت نیروگاه را دنبال کنیم.
از طرف دیگر انبارها در زمان جنگ تقریباً خالی شده بود و باید این انبارها شارژ شود. زمانی که ما کار در کارخانه‌ها را شروع کردیم، کارخانه‌ها هیچ گونه مواد اولیه‌ای در انبارهایشان موجود نداشتند.
قطعات ماشین‌ها مستهلک و فرسوده شده که باید کاملاً تعویض گردد. قالب‌های کارخانجات باید عوض بشود در طول 10 سال گذشته تمام اینها به طور راکد به سر می‌بردند و باید اینها را مجدداً تأمین نماییم.
مسکن عقب مانده چون که ما هیچ گونه مصالحی در دسترس نداشتیم که اقدام به احداث مسکن نماییم. در این زمینه عقب ماندگی زیادی وجود دارد.
همه این مشکلاتی که عرض کردم و همه آنها با استناد به آمار و ارقام است که کسی هم نمی‌تواند بر روی صحت و سقم آنها به خود شک و تردید روا بدارد.
1370.3.4

26ـ عبور از اقتصاد متمرکز
یکی از مشکلات جدی کشور مان در ساختار اقتصادی که حالا که می‌خواهیم از اقتصاد متمرکز عبور کنیم و به طرف اقتصاد متعادل زمان صلح برویم، یک مشکلات بسیار جدی داریم منجمله قیمت‌های بعضی از کالاهای دولتی است.
در زمان جنگ خطرناک بود و این کارها را نکردند و یا نخواستند بکنند، اما الآن ببینیم می‌توانیم اینها را اینجوری تحمل کنیم یا نه.
شما فکر می‌کنید گازوئیل چه قیمتی دارد و دولت چطوری به مردم می‌دهد، اولاً مال چه کسی است و ببینیم که با عدالت سازگار است یا نه.
ما نفت کوره را لیتری یک ریال‌ و نیم می‌دادیم، شما می‌توانید خاک بیابان را این مقدار تحویل دهید؟ خوب این آتش زدن به کشور است. این اداره کردن کشور که نیست.
البته یک کسی که به فکر خودش باشد شاید این کار را بکند اما اگر من به فکر باشم که آینده این مردم باید درست شود و باید اقتصاد درست شود و مردم به اندازه‌ای که حقشان است بهره‌ببرند، این را خیانت می‌دانم.
1370.4.22

27ـ سالها بد عمل کردیم
البته به علت این‌که سال‌ها بد عمل کرده‌ایم نمی‌توانیم یک دفعه شوک وارد کنیم.
از طرفی در کشور کاری باب شده بود که کامیون‌هایی بودند که به پمپ بنزین‌ها می‌رفتند و گازوئیل می‌زدند و به شوفاژدارها می‌دادند چون چهار ریال می‌خریدند و 10 ریال می‌فروختند.
کارشان این بود، خب این فساد را چه کسی قبول دارد.
ما چای شمال را ارزان می‌خریدیم، نه چایکار سود می‌برد و نه کارخانه‌چای خشک کنی سود می‌برد، بلکه همه ضرر می‌کردند. نتیجه آن این شد که حدود 10 هزار هکتار از اراضی با ارزش چای کاری ما از مدار خارج شد و بنا شد که چای وارد کنیم.
ما مشکلات بسیار جدی در این نحوه قیمت‌گذاری داریم. مس را کیلویی 25 تومان می‌دادیم و مسگر می‌خرید و چند چکش روی آن می‌زد و آن را به قراضه تبدیل می‌کرد و از کشور خارج می‌نمود و سه دلار می‌فروخت.
سه دلار با 25 تومان چقدر فاصله دارد و همه به قاچاق افتاده بودند.
هی می‌گویند سهمیه‌بندی، خب شما دیدید که در دوره سهمیه‌بندی چه شد. ما سهمیه می دادیم ولی سر از بازار آزاد احتکار در می‌آورد. اکنون اکثر محصولات داخلی کشور دیگر دو بازاری نیست.
1370.4.22

28- استقراض
گفتم در خارج حدود 12 میلیارد دلار تعهد ارزی داشتیم که اینها خریدهای نسیه و گشایش اعتبارات بود و بدهی به بانک مرکزی در طول این مدت که عراق از بیرون قرض می‌کرد. ما مخارجمان را از بانک مرکزی می‌گرفتیم و هر سال کسر بودجه تا این‌که جمع و رقم وحشتناکی شد.
مثلاً صندوق‌های بازنشستگی بسیار در طول سال‌های چند آنطور که لازم است به آنها پرداخته شود، توجه نشد و ترفیعاتی که نیروهای نظامی باید می‌گرفتند نگرفته بودند و طلبکار بودند. خیلی از فوق‌العاده‌هایی که باید نظامیان می‌گرفتند نگرفتند و بدهی‌ از این قبیل مسئله سوم مسئولیتی که نظام در برابر رزمندگان و خانواده‌های آسیب‌دیده از جنگ داشت. خب این همه شهید و خانواده شهید و خانواده اسیر و اسیر و جانبازان و این همه رزمنده که عمر و جوانی‌شان را در جبهه طی کرده بودند.
اینها نوعاً از طبقات محروم روستاها و مردم مستضعف بودند که خب در دوران جنگ حسابی خدمات بسیجی اینها را با مشکلات اقتصادی روبه‌رو کرده بود.
1370.5.19

29 – بدترین دردها
طرح‌های نیمه تمامی که روی دست دولت مانده بود. شاید بدترین دردها بود. کسی هم احساس نمی‌کند آن روز محاسبه کردیم دیدیم حدود 500 میلیارد تومان طرح نیمه ساخته روی دست دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران مانده ممکن است بعضی‌ها بگویند طرح نیمه تمام حالا باشد این خودش ثروتی است بله این مقدار نعمتی است ولی وضع تأخیر یک مصیبت و مشکل غیرقابل تحملی است.
من حالا عرض می‌کنم، اولاً رقم 500 میلیارد تومان بدانید با بودجه عمرانی که ما آن زمان داشتیم یعنی حدود شش برابر بودجه یکسال ما. یعنی به اندازه شش سال که ما بودجه بریزیم این طرح‌ها را می‌توانستیم در برنامه عمرانی قرار دهیم. تا خبر طرح یعنی چه؟
مثلاً فولاد مبارکه که یکی از طرح‌های ما بود. اگر در زمان خودش این طرح اجرا می‌شد و در زمان خودش محصولش به بازار می‌‌آمد بسیاری از مشکلات را برطرف می‌کرد مثلاً ورق آهن، یعنی حدود دو میلیون تن ورق آهن که الآن مصرف ما در کشور خیلی کمتر از این است. تأخیر در پایان این طرح یعنی این. آن روزها حدود 30 میلیارد تومان هزینه آن بود. ولی حالا حدود 80 میلیارد تومان شده و این تأخیر یعنی سه برابر شدن هزینه‌ها.
شما اگر خودتان احداث خانه‌ای را در سال 62 شروع کرده باشید و روی دست شما مانده باشد و خرده خرده ساخته باشید تا به حال می‌فهمید که تفاوت قیمت یعنی چی یعنی آن سال، چند تمام می‌شد و امسال برای شما چند تمام می‌شود. انتظار نیروها و تورمی که ایجاد می‌کند. چون این طرح‌ها دائماً پول می‌خورد بدون این‌که محصولی به ما بدهد.
ما 500 میلیارد تومان اینگونه طرح‌ها را داشتیم، پتروشیمی بندر امام، نیروگاه بوشهر و شهید رجایی و چوب و کاغذ مازندران و راه‌آهن بافق - بندرعباس اینها طرح‌های بزرگ است و طرح‌های کوچک از این قبیل مانند سرب و روی زنجان و همه این‌ها برای مملکت حیاتی و چیزهایی بود که ضرورت زندگی بود.
1370.5.19

30 - عقب ماندگی
عقب‌ماندگی در امکانات زیربنایی بود که این ده سال یک مشکل بسیار بسیار سنگین و غیرقابل تحملی را بر دوش شما مردم گذاشته است و زیاد نیاز به توضیح ندارد.
خودتان می‌دانید یعنی مثلاً ما راه‌هایی که نساختیم، راه‌آهن‌هایی که نساختیم، نیروگاه‌هایی که نساختیم، و وسایل حمل و نقلی که نخریدیم. لوله‌کشی آب، گاز و لوله‌کشی‌های دیگر و چیزهایی از این قبیل، جنگل‌ها و مراتع که با نساختن سد در حال از بین رفتن است. شما ببینید از این ناحیه چه اشکالات عظیمی برای مردم فراهم شده است.
وقتی آن روز را محاسبه کردیم یک رقم عظیمی را با یک سرعت عمل فوق‌العاده و نیروی انسانی عظیمی را لازم داشتیم تا ما این هفت تا هشت سال را جبران کنیم و به وضع روز برسانیم.
1370.5.19

31- 500 شهر راکد
وضع شهرداری‌های کشور، حدود 500 شهر در کشور هست که نتوانستند خودشان را به روز برسانند خیابان‌ها، میادین، پارک‌ها، آب، برق و... خب در تهران زندگی می‌کنید و وضع شهر را می‌دیدید شهرهای دیگر از اینجا بدتر بود. باز قدری به تهران رسیدگی می‌شد 500 شهر راکد و 10 سال عقب مانده که همه چیزشان عقب بود. از سینما، ورزشگاه و از کتابخانه از آب و برق و... و آن چیزی که وسیله ضروری زندگی است عقب و راکد مانده به اضافه این‌که ماشین‌آلات اینها به جبهه رفته بود.
شهرداری‌ها از ما مطالبات ماشین‌آلات می‌کنند که ما باید به آنها بدهیم چراکه مال مردم است و از عوارض گرفته شده است.
1370.5.19

32- افت تولید
مشکل بعدی ما که باز از اینها مشکل‌تر است افت تولید است.
تولید در کشور بشدت نزول کرده بود، بعد از انقلاب ما، در آن دو سال اول نتوانستیم تولید را سامان دهیم، مدیریت‌ها بهم خورد، خیلی از مدیران فرار کردند، کارخانه‌ها مصادره شد، سرمایه‌ها را بردند و این ده سال افت تولید جیب مردم را خالی کرد.
من فقط یک رقم را می‌گویم و شما می‌توانید بفهمید معنای تولید یعنی چه؟ تولید ناخالص ملی یکی از شاخص‌های اساسی‌ رونق اقتصادی کشور است که می‌گویند این مقدار تولید در کشور بوده و قبل از انقلاب هم مطلوب نبوده و بعد از انقلاب تا این مدت به این شکل درآمده، وضع تولید ناخالص اینطوری شده که اگر یک نفر ایرانی از مجموعه تولیدات کشور، مثلاً 40 هزار تومان سهمش می‌شده، در سال 67 که ما برنامه را بررسی کردیم، 20 هزار تومان سهم می‌برد.
حتماً معنای این را درک می‌کنید و دو دلیل هم داشت یکی این‌که تولید کم شده و یکی جمعیت زیاد شده بود.
1370.5.19

33- فقر مضاعف
سهم سرانه ما از تولید در سال 67، 23 هزار ریال بود که در اوج خوبی آن نزدیک به 40 هزار تومان بوده است، یعنی 53 درصد ما داشتیم و هر ایرانی در این دوران 50 درصد فقیر شده بود.
فقر واقعی یعنی این و بقیه چیزها را آدم نمی‌فهمد.
حالا خانه‌اش، فرشش، غذایش چطوری است، اینها را هر کسی می‌تواند در معیارهای اقتصادی تحمل کند و مسائل خاص خودش را دارد.

اما فقر واقعی در اقتصاد کشور یعنی کم شدن تولید سرانه و ما دچار این مصیبت شده بودیم یعنی جامعه ایرانی را وقتی محاسبه کردیم درآمد هر فردش در مجموع تولیدات کشور تقریباً نزدیک 50 درصد کم شده بود که این فقر را خیال می‌کنیم که با فشارها و تقسیم‌ها و سهمیه‌بندی‌ها و امثال اینها بتوانیم جبران کنیم که فقر جبران نمی‌شود. اگر دولت موفق باشد فقر را می‌تواند به صورت صحیح بین افراد تقسیم کند.
اگر نظام توزیع درست باشد، هنرش این است که این فقر را تقسیم کند و همه کم بخورند، کم بپوشند که ما این کار را نتوانستیم انجام دهیم.
شما در زمان جنگ دیدید که یک عده زالوصفت ماندند و نه در جنگ شرکت کردند و رفتند در بازار سیاه و از این چند نرخی‌ها استفاده کردند و آنها هم این فقر را نسبت به طبقه مستضعف قوی‌تر کردند.
بنابراین طبقه مستضعف ما فقر مضاعف داشت.
1370.5.19

34- مرض خطرناک
در کشوری که تولید نیست، سرمایه‌گذاری هم نیست یکی از ارقامی که خیلی سقوط کرده بود سرمایه‌گذاری بود بخش خصوصی سرمایه‌گذاری جدی نمی‌کرد و دولت هم چیزی نداشت، لذا بیکاری بود، این مشکل بیکاری یک مرض بسیار خطرناکی است که عوارض آن در جاهای دیگر مشخص می‌شود.
کارهای دلالی رشد می‌کند که خودش ضرر دارد.
کارهای دست فروشی و تکراری، یک کالا به جای این‌که از مزرعه بیاید و به دست مصرف‌کننده برسد در این میان چند نفر نانخور پیدا می‌کند تا به دست مردم برسد.
یکی با فروش آدامس خودش را سیر می‌کند، یکی با فروش سیگار، یکی با فروش یک تکه یخ خودش را سیر می‌کند، دیگری با فروش دستمالی که از این مغازه می‌گیرد و در خیابان می‌فروشد خودش را سیر می‌کند، خوب این که کار نیست، اینها تحمل کردن مخارج اضافی بر مصرف‌کننده است. قاچاق به همین دلیل رشد پیدا کرد حال آنهایی که به دنبال قاچاق می‌رفتند، سرانشان فاسد و پول‌پرست بودند اما عوامل اینها مردم مستأصلی بودند که زندگی اینها را به قاچاق می‌رساند و این هم مشکل جدی دیگر.
1370.5.19

35- مقررات دست و پاگیر
ما دچار یک تمرکز کمرشکن اداری شده بودیم که به خاطر سهمیه کردن کالا و انحصاری کردن صادرات و واردات، زندگی اقتصادی، دست دولت باید در همه جا باشد و دائماً برای این‌که مأموران را حفظ کنیم، قانون و آئین‌نامه و تعزیرات گذراندیم.
آنقدر قانون حفاظت‌کننده برای حفظ این تمرکز گذاشته‌ایم که حالا وقتی می‌خواهیم چیزی را اصلاح کنیم می‌بینیم که یک کتاب آئین‌نامه و قانون داریم، ما می‌خواستیم صادرات را تسریع کنیم می‌دیدیم یک نفر آدم صادرات‌چی حدود 70 تا 80 جا باید مراجعه کند.
وقتی جنسی از خارج وارد می‌شود برای آزاد کردن آن از گمرک گاهی آنقدر این مقررات طول می‌کشد که جنس در گمرک به صورت کالای متروکه درمی‌آید و یا فاسد می‌شود. و دلالی در این وسط بوجود آمده به عنوان یک حرفه پیچیده فنی که چگونه آزاد کند و چگونه صادر نماید و این تمرکز آنقدر مشکل و دست و پاگیر است که شاید تا به حال ده‌ها مورد آن را در این لنگرگاه‌ها و جاهای حساس حل کردیم ولی باز می‌بینیم هنوز دست و پای ملت بسته است.

1370.5.19

36- فرسودگی کارخانه‌ها
مشکل مهم دیگری که ما گرفتار آن بودیم و هنوز هم حل نشده و در بعضی از جاها مشکل خاصی داریم، فرسودگی کارخانجات ماست. خوب این کارخانجاتی که حالا کار می‌کند نوعاً چیزهایی هستند که در سال‌های 50 تا 60 تهیه شده بودند.
اینها هم کهنه هستند و هم قدیمی‌اند و هم نمی‌توانند با کارخانه‌های جدیدی که در دنیا هست رقابت کنند و هم قطعات یدکی ندارند و این مشکل، کارخانه را از بازدهی مناسب می‌اندازد.
در کنار این مسئله خالی بودن انبارها مشکل دیگری بود.
یعنی مواد اولیه ندارد و اگر امروز کار کند نمی‌داند که فردا چه خواهد شد.
1370.5.19

37- وابستگی به یارانه‌ها
مشکل دیگر، مشکل وابستگی شدید مردم ما به سوبسید و هزینه دولت بود عمده زندگی مردم اعم از نانشان، قندشان، چایشان و گوشتشان و شکر و روغن نباتی وابسته به کمک دولت شده بود. شما ببینید اکنون در هیچ کجای دنیا اینطوری نیست و هیچ کشوری حتی کمونیست‌ها هم اینطوری عمل نمی‌کردند.
خوب یک جامعه اقتصادی از لحاظ اصولی فنی دستش و چشمش به دست دولت باشد که سر ماه یک کیلو شکر و مرغ بدهد و اگر ندهد زندگی او فلج است. زندگی سوبسیدی، زندگی کوپنی اصلاً حرکت را در جامعه کند کرد و به ناچار این را انتخاب کردیم، تنها دوایی بود که می‌توانستیم در آن شرایط به مردم بدهیم. و این هنوز روی دستمان مانده و برای حل آن مشکل داریم و آسان نیست که یک دفعه حمایت دولت را برداریم و بنا هم نداریم تا این کار را انجام دهیم.
1370.5.19

38- ناتوانی از رسیدگی به محرومان
مشکل دیگر، محرومیت شدید بخش‌های محروم کشور بود.
یکی از آرزوهای ما، در انقلاب این بود که به محروم‌ها برسیم و این فاصله‌ها را کم کنیم.
نزدیک 50 درصد جامعه ما یعنی بخش‌های کشور ما محروم هستند یعنی از استانداردی که ما، در شهرها از آن برخورداریم، آنها برخوردار نیستند مثل آب، برق، آموزش، بهداشت، راه و کار و امثال اینها، خب این درد که از زمان شاه مانده بود و ما امید اصلاح آن را داشتیم و در این مدت هم به مردم وعده داده بودیم نتوانستیم به نقاط محروم برسیم، گرچه همه تلاش دولت و مجلس این بود که یک مقداری که داریم به نقاط محروم برسانیم ولی این مقدار ناچیز که آنها را غنی نمی‌کرد.
1370.5.19

39 – نفت ما را نمی‌خریدند
مشکل دیگر، ادامه محاصره بود، علی‌رغم اظهاراتی که می‌شد ما از محاصره بیرون نیامده بودیم، و هنوز هم بیرون نیامده‌ایم. و در محاصره هستیم و تا به حال کسی هم کمک درستی به ما نکرده است.
آنهایی که باید از ما نفت می‌خریدند نمی‌خریدند، آنکه باید جنس صادراتی ما را بخرد نمی‌خرید، ما تقریباً همان محاصره زمان جنگ را داشتیم و هنوز هم خیلی از آنها را داریم.
آلمان به قراردادش در مورد اتمام نیروگاه بوشهر عمل نمی‌کند، نیروگاهی که ما 85 درصد مخارج آن را پرداخته‌ایم.
امریکا هنوز حاضر نیست پول‌های ما را بپردازد. این‌که فرانسه پول ما را نپرداخته، این‌که ژاپن حاضر نشد پتروشیمی که تا 90 درصد آن تمام شده را تکمیل کند، اینها سندهای جدی محاصره ماست. و بر همه اینها مشکلات و حوادث عجیبی که ما داشتیم از قبیل زلزله، سیل و آوارگان عراقی و امثال اینها که اضافه شد اینها در محاسبات آن زمان نبود.
1370.5.19

40- شاخص‌ها بدتر شد
شاخص‌ها در سال 67 بدتر شد چون مردم توقعات بعد از جنگ پیدا کردند، دولت درآمد بعد از جنگ پیدا نکرد و مخارج جنگ هم مانده بود و خیلی از مشکلات مثل دردهای خاصی که تا گرم است خودش را نشان نمی‌دهد در بقیه سال 67 خودش را نشان داد که حال آثار آن را شما مشاهده می‌کنید.
ما بیشترین کسر بودجه را در سال 67 پیدا کردیم، در سال‌های قبل کسر بودجه به این نسبت نبود، نصف بودجه ما در سال 67 کسری داشت.
1/50 درصد رشد کسری بودجه ما، از حدود 400 میلیارد تومانی که ما خرج کردیم حدود یکصد میلیاردش را از بانک قرض کردیم، خب این نتیجه همان چند ماهی بود که بعد از جنگ با آن شرایط گرفتار شدیم و این تورم ما بود.
آن تولید ناخالص را برای شما گفتم، مقایسه عملکرد بودجه عمرانی ما بودجه جاری بسیار اسف‌انگیز است.
در سال 67 به قیمت ثابت ما حدود 30 میلیارد تومان البته در بودجه رقم بیشتر بود ولی قیمت ثابت را عرض می‌کنم خرج کردیم ولی بودجه جاری آن رقم هنگفت بود که حدود پنج برابر و نیم بودجه جاری از بودجه عمرانی ما بیشتر بود و این مصیبت است یعنی یک کشور در حال ساخت اگر یک چنین وضعیتی داشته باشد یعنی ورشکستگی یعنی هیچ.
این مبلغ یعنی نگه داشتن همان طرح‌های در جا و هیچ چیزی پیش نرود و این وضع ما بود.
ما با توجه به این وضع کشور، سیاست‌هایی را ترسیم کردیم، راه‌های پیدا کردن امکانات جدید و در آمدن از این تنگناها.
من یک مطلبی از مسئله تورم را دیدم و آمدم که برای شما بخوانم و ببینید که سیر تورم در سال 53 تاکنون که به عنوان ارقام رسمی کشور تلقی می‌شود، در سال 53 تورم شدید شروع شده موقعی که نفت ما دفعتاً گران شده و آن مسائل خاص بوجود آمده بود. 50/15 درصد میزان تورم در سال 53 بود، در سال 54 این رقم 9/9 درصد، در سال پنجاه و پنج 4/16 درصد، در سال پنجاه و شش 9/24 درصد، در سال پنجاه و هفت که انقلاب به وقوع پیوست و تا حدودی هم روحیه انقلابی حاکم شد و قیمت‌ها ارزان شده بود 9/9 درصد یعنی حدود 10 درصد تورم در آن سال نمایان شد، در سال پنجاه و هشت 2/11 درصد که دوباره رو به رشد نهاده، در سال پنجاه و نه 5/23 درصد که جنگ نیز همزمان آغاز شد که یک دفعه به بالا کشید.
در سال‌های 60 و 61، 23 درصد و 1/19 که سه درصد فروکش نمود چراکه قیمت نفت تا حدودی گران‌تر شده بود و ما هم اقدام به صدور نفت نموده بودیم. در مقابل مقداری هم واردات داشتیم که اینها مؤثر بود، در سال شصت و دو 7/14 درصد و در سال شصت و سه 10/10 درصد مجدداً باز هم تعدیل یافت، در سال 64 بهترین سال ما بود که در آن سال ارز ما زیاد شده بود و به کارخانه‌ها ارز واگذار نمودیم، همانند سال گذشته که تولید بالا رفت و به میزان 5/6 درصد رسید.
دوباره از سال 65 افزایش یافت یعنی در سال 65 به 6/23 درصد رسید، در سال 66 به 8/27 درصد رسید که خیلی رشد داشته است. سال 67 به 9/28 درصد و آخرین سالی بود که مربوط به دوران پیش از برنامه بوده است.
انتهای پیام/ک

سلام!یک سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 06:18 ب.ظ http://mednet.blogsky.com

سلام!یک سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آیامیدانیددوستانتان ازروی چه منبعی وروزی چندصفحه برای رزدنتی مطالعه می کنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


درمدنت به پاسخ می رسید.

http://mednet.blogsky.com /

[ بدون نام ] یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 05:16 ب.ظ

التماس دعا!

1pars.com یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 04:28 ب.ظ

بزگترین مجله اینترنتی و بزرگترین چت ایرانی
WWW.1PARS.COM

[ بدون نام ] یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 02:56 ب.ظ

شما اینها رو می نویسین امسال مگه رزیدنتی نمی خواین شرکت کنین.بعضی ها با رتبه های تک رقمی تو بعضی از رشته های خوب با اینطور حرف ها رد صلاحیت شدند.

جلجل یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 12:55 ب.ظ

چشمممممممممممم

[ بدون نام ] یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 12:38 ب.ظ

بچه ها بهتره بجای خندیدن بشینیم درس بخونیم من که دارم اطفال میخونم نمیدونم این حجم زیاد رو چجوری جمعش کنم خوش به حالتون با ااین درسها حال و حوصله خندیدنم دارین!!امیدوارم بعد امتحانم اینقدر خندان باشین!

جلجل یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 11:57 ق.ظ

قهوه ایی جون
توروخدا این ادرس رو برو ببین
الان دیدمش پکیدم از خنده
اینترنت پرشد از این اگهیا
http://neeshtar.blogfa.com/comments/?blogid=neeshtar&postid=26&timezone=12642

جلجل یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 11:53 ق.ظ

راستی بابا بزرگ چرا کامنتدونیت از اون شکلکها که من عاشقشونم نداره


قهوه ای خدا نکشه تورو که اینهمه بامزه ایی


قهوه ای یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 02:41 ق.ظ

جلجل ایشالا همیشه بخندی.خنده دارتر این بود که اورده بود تو اتاق اتند چسبونده بود.نمیدونم فکر کرده بود اون پیرزن که امروز فردا مدرکش پودر میشه و میریزه کف اتاق قصد جابجایی داره؟؟اگه هم اتنده بخواد جابجایی کنه باید با یکی جابجایی کنه بره اون دنیا نه شیراز!

-- راستگو -- یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 12:59 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
ما یک سایت جست و جو ایجاد کرده ایم که فقط سایت های به زبان فارسی در آن ثبت خواهد شد.
شاید به نظرتون کار اضافی باشه چون می شه از گوگل هم استفاده کرد.
ولی تفاوتش در این هست که ما چون سایت و یا وبلاگ های به زبان فارسی را ثبت خواهیم کرد و اگر کسی کلمه انگلیسی را جست و جو کند در نهایت با سایت و یا وبلاگ های فارسی مواجه خواهد شد که در گوگل اگر کلمه انگلیسی جست و جو کنید به سایت های انگلیسی مواجه خواهید شد.

اگر شما مایل به ثبت وبلاگ یا وب سایت خود در موتور جست و جو هستید ابتدا باید یک لینک در وبلاگ یا وب سایت خود به آدرس http://www.rastgo.com با عنوان "راستگو" بدهید و بعد در لینک زیر در خواست می دهید تا وبلاگ یا وب سایت شما در موتور جست و جو ثبت شود.
http://www.rastgo.com/submit-script/

متشکریم

جلجل یکشنبه 10 خرداد 1388 ساعت 12:38 ق.ظ

سلامممممممم بابابزرگ جونم
راستش یه نفر هست همش برام فحش ناموسی میذاره منم حوصله اشو نداشتم وبلاگمو حذف کردم
اخه من مدتی بود عضو یه گروه خاله زنک بودم به اسم انارستان که رژِمی بود یعنی همشون رژِم لاغری میگرفتن
نمیدونم چرا بعضیهاشون از من خوششون نمیومد و همش میگفتن این الکی میگه دکتره و غیره
تا اینکه فهمیدن من وبلاگ غیر رژِمی زدم همش میومدن و توهین و فحش مینوشتن منم اعصاب مصاب ندارم حذفش کردم
ولی این دفعه اگه وبلاگ زدم قول میدم ناشناس بمونم که دیگه فحش نشنوم

ببین بابابزرگ نوه ات علی رغم اینکه چلمنگه ولی خیلی مظلومه
راستی بابا جون فعلا خوب درس بخون تا سی دی ها و مخلفات دستت برسونم
من همیشه اینجا سر میزنم

وای قهوهای چقدر به اون آگهی بالای سونو خندیدم

مهیار شنبه 9 خرداد 1388 ساعت 10:26 ب.ظ

سلام
مطالب خوبی دارید
تبادل لینک میکنید؟
شرایط بخوانید
http://www.tafrihi.ir/archives/000103.php
-------------
چندتا لینک معرفی میکنم
بیوگرافی ملکه با بازی کیون میری
http://jumong.tafrihi.com/2009/05/pic_kyun_mi_ri_tafrihi.php
عکسی از فضولترین دختر دنیا
http://fun.tafrihi.com/2009/05/pic_fun_girl_fozol_tafrihi.php
عکسی از جدیدترین فشن یک خر
http://fun.tafrihi.com/2009/05/pic_fun_fashion_animal_tafrihi.php
عکس های ملاقات آرش و آیسل با ولادیمیر پوتین
http://fun.tafrihi.com/2009/05/post_19.php
شباهت انجلیاجولی با گوسفند!!
http://fun.tafrihi.com/2009/05/post_18.php
بیوگرافی جومونگ با بازی سانگ ایل گوگ
http://jumong.tafrihi.com/2009/05/song_il_kuk_pic_tafrihi.php
رعایت حجاب در دندان پزشکی!
http://fun.tafrihi.com/2009/05/pic_woman_hejab_dandan_tafrihi.php
گزارشی از دوبله "افسانه جومونگ"
http://blog.tafrihi.com/2009/05/post_2492.php
--------
www.tafrihi.com
خداحافظ

[ بدون نام ] شنبه 9 خرداد 1388 ساعت 09:04 ب.ظ

میگم جل جل چرا نیستی
باز گند زدی
وبلاگ را به اب دادی

[ بدون نام ] شنبه 9 خرداد 1388 ساعت 08:49 ب.ظ

مرور خاطرات دوران فرمانداری مغان(5):

خرید خدمت در جبهه آقازاده با بیست هزار تومان !






ظاهرا از اواسط جنگ بود که از سوی نخست وزیری طی بخشنامه ای به ادرات دولتی ابلاغ شده بود تا 20 درصد از کارکنان خود را برای اعزام به مناطق عملیاتی، در اختیار سپاه و بسیج قرار دهند. در همین راستا روحانیون و علمای شهرهای مختلف هم از طریق وعظ و ایراد خطابه مردم را به حضور در جبهه ها تشویق می کردند.

یکروز "م" فرمانده سپاه به دفترم آمد و گفت حجت الاسلام "ر" سرپرست جامعه ر.م به من مراجعه کرده و از من درخواست می کند که پسرم را که در اداره... کار می کند و نوبت اعزامش به جبهه فرا رسیده است به جبهه اعزام نکنید من هم در رودربابستی گیر کرده ام و نمی دانم که به او چه پاسخی بدهم.

از فرمانده سپاه پرسیدم که این فرد سفارش شده، مریضی و معلولیت و گرفتاری خاصی که ندارد؟گفت؛ یک جوان برنا و تنومند و مجرّد است و از هر حیث سالم است!

از آنجا که دیوار حاشا بلند است و گاهی آدم برای اثبات ادعاهایش تنها می ماند و در تنهائی نیاز به مدرک و دلیل دارد سفارش داده بودم که در دفترم تلفن مجهز به سیستم ضبط صوت قرار دهند تا در مواقع ضروری برخی از مکالمات را ضبط نمایند(البته نه به شیوه استراق سمعی که هم اکنون نسبت به تلفن های همراه و منزل و اداره بعضی از افراد خاص صورت می گیرد)!

به مسئول دفترم گفتم که ضبط صوت را آماده کند و مکالمه ای را که چند لحظه بعد صورت خواهد گرفت بطور کامل ضبط نماید.

سپس از فرمانده سپاه خواستم تا با "ر" تماس گرفته و به او بگوید که موضوع را با فرماندار در میان گذاشته ام و تا حدودی هم رضایتش را جلب کرده ام و بعد هم تلفن را در اختیار من قرار بدهد. او هم به همین ترتیب عمل کرد و پس از آنکه پیام مرا به "ر" منتقل کرد به او گفت که من هم اکنون در دفتر فرماندارم و گوشی را می دهم تا خودت با او صحبت کنی، به محض اینک فرمانده سپاه گفت من در دفتر فرماندار هستم و در خواست شما را با او در میان گذاشته ام، از پشت تلفن صدای آن بنده خدا را شنیدم که به شدت به رعشه افتاده و هراسان به "م" می گفت آخر چرا به فرماندار گفتی!؟ که در همین لحظه من گوشی را از فرمانده سپاه گرفتم و خیلی مهرورزانه و خودمانی به احوالپرسی و خوش و بش کردن با او پرداختم، معلوم بود که خیلی شوکه شده و ترسیده است. وقتی که قدری اعتماد او را جلب کردم، پرسیدم که آیا آقازاده مشکل جسمانی دارد؟ صادقانه گفت؛ خیر، پرسیدم پس برای چه می خواهید که ما تبعیض قائل شویم؟ پاسخ داد می خواستم از لطف مسئولان برخوردار شوم و ایشان فعلا از رفتن به جبهه مستثنی شوند. به او گفتم که این کار خرج دارد! ابتدا بسیار شوکه و متعجب شد، اعلمی و تقاضای رشوه!؟ بعد گفت هر چه شما بفرمائید. از او پرسیدم چقدر می توانی بپردازی؟ در پاسخم گفت شما بفرمائید. گفتم باید بیست هزار تومان به حساب بریزید، گفت آقای فرماندار این مبلغ زیاد است، اما می توانم ده هزار تومان بدهم. گفتم کم است اگر تا یکساعت دیگر این مبلغ را به حساب ریختی "فکری به حال" پسرت می کنم در غیر این صورت متاسفم، گفت این مبلغ را به کدام حساب واریز کنم ؟ شماره حسابی را به او دادم و تاکید کردم که تا یکساعت دیگر منتظر تلفن ات هستم. هنوز بیست دقیقه از مکالمه تلفنی ما نگذشته بود که زنگ زد و گفت آقای فرماندار بیست هزار تومان را به حسابی که داده بودید واریز کردم. بنده خدا آنقدر دستپاچه شده بود که نمی دانست شماره حسابی که به او داده بودم مربوط به حساب کمک های مردمی به جبهه هاست.به قول خود عمل نمودم و"فکری بحال" شخص سفارش شده کردم تا هم پدر و هم پسر از اجر اخروی برخوردار شوند، و به فرمانده سپاه گفتم بدون فوت وقت این آقازاده را در اولین نوبت به منطقه اعزام کنید، تا او و امثال وی این آیه شریفه قران را آویزه گوش خود قرار دهند که:"لم تقولون ما لا تفعلون"!؟...

[ بدون نام ] شنبه 9 خرداد 1388 ساعت 08:41 ب.ظ

با اجازه از ساسان مطلبشو در چند سایت پزشکی کپی زدم
باامید چند سی سی اکسیزن بیشتر دردوره موسوی و با دعای مرگی دلخراش و علنی برای احمدی نزاد شیاد و دارو دسته کثیفش




درست است که تیم کروبی خط شکن تر از گروه موسوی است ولی باید بدانیم که تقریبا تمام امارگیری های کشوری اعم از کلیه بخشهای خصوصی و نیز وابسته به نهادها و ارگانهای مختلف وحتی امارگیران خارج از کشور در رادیو و تلویزیون های بیگانه نشان میدهند که با اختلاف اندکی نفر اول موسوی است و نفر دوم احمدی نزاد و متاسفانه (بدلایل نامعلوم حداقل برای خودم ) کروبی همواره با فاصله ای واضح از دو نفر اول رتبه سوم را داشته
من هم به تیم کروبی امیدوارتر از موسوی هستم ولی یک سوم واجدین شرایط رای در ایران ترک زبانان هستند که بالای 90 درصد به همولایتیشان موسوی رای میدهند که این تعداد عظیم خودش یک برد محسوب میشه و متاسفانه کر وبی از لر بودنش چنین سودی نمیبرد
باتمام اینها در حالی که من هم مثل شما یک پزشک سالم و بدون وابستگی به هیچ ارگانی هستم و از این همه سال رنج و فشار به ستوه امده ام توصیه میکنم دوستان :
حق رایتان را با رای دادن به کروبی ازبین نبرید ( علی رغم قویتر بودن تیمش) چون ارا بین دونفر اصلاح طلب 50-50 تقسیم میشه و احمدی نزاد کشور را با فرصت کافی متلاشی میکنه
من هیچوقت دلم نمیخواهد حتی یکروز هم ایران شبیه جهنمی همچون عراق بشه بزرگترین خطر در ایران جنگ داخلی است که با جنگ احتمالی و قریب الوقوع بعد از ریاست مجدد احمدی نزاد رخ خواهد داد ونتیجه اش ازادی نیست بلکه چند تیکه شدن کشور است چون ما قومیتهای زیادی داریم که برای هر کدام هم گروه محرک جدایی طلب جداگانه ای وجود داره
ولی حتی عراق با داشتن دو گروه سنی و شیعه در معرض جدا شدن نیست و این ویزگی در ایران وجود داره
این اتفاق نه تنها خواست و ارزوی چند صد ساله کشورهای عربی است ما را هم از این حداقلی که داریم برای ابد محروم میکنه ضمنا باید بگم با اینکه از این نظام 30 ساله اسیبهای فراوانی دیده ام ( که فقط در رشته و شغلم خلاصه نمیشود و مثل تمام ایرانیها این بیعدالتی ها در تمام جنبه های زندگیم وجود داره) ولی این حرفو قبول ندارم که نباید رای داد چون این شعار مال گروههای خارج از کشوری است که در سلامت کامل بی هیچ احساس خطری چه مالی و چه جانی با عهد و عیال وکل اموال و داراییهاشون کشور را ترک کرده اند و رفته اند و حالا برای برگشتن به ایران انتخابات رو تحریم میکنند تا بواسطه جنگ با امریکا ( که اتفاقی اجتناب ناپذیر بعد از ریاست جمهوری احمدی نزاد است ) و بعد از افتادن اب از اسیاب با سلامتی و بی هیچ هزینه مادی و معنوی به کشور برگردند
موسوی- که حد اقل هیچ گروه مخالفی نتونست بهش انگ دزدی از بیت المال رو بچسبونه و ضمنا زهرا رهنورد همسرش کتابها و مقالات بسیاری نوشته که در این چند سال وزارت ارشاد حق چاپشونو نداده- انتخاب مناسبی است برای نفس کشیدن انهم با هزینه حد اقل(به قول دکتر ...........)
شعار مهم موسوی که باید بعد از اتنخابات هم بیادش بمونه : گردش ازاد اطلاعات در کشور و نبود سانسور است
یادمون باشه که یک سخنرانی ساده توسط پالیز دارکه در اون فقط اموال اقایان رو اون هم در حد چند فقره ! اشارهکرد منجر به انفجارشون شد خواهشا نگین نمایشی بود که از احوالات پالیزدار بدبخت باخبرم
اطرافیونتون رو هم تشویق کنین رای بدن دیگه تا بدبختی کامل چیزی نمونده راستی ......التماس دعا!!!!!!!

[ بدون نام ] شنبه 9 خرداد 1388 ساعت 08:10 ب.ظ

رییس مرکز خدمات آموزشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از تایید اعتبار 4 دانشگاه ترکیه خبر داد و گفت: از این پس مدارک دانش‌آموختگان این دانشگاهها در وزارت بهداشت ارزشیابی خواهد شد.

دکتر غلامرضا حسن زاده در گفت‌وگو با خبرنگار صنفی آموزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با بیان اینکه 4 دانشگاه ترکیه در شورای عالی ارزشیابی وزارت بهداشت مورد تایید قرار گرفته است، اظهار کرد: بر این اساس از این پس مدارک دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در این دانشگاه‌ها مورد ارزشیابی قرار می‌گیرد.

وی با اشاره به 4 دانشگاه تایید شده، گفت: دانشگاه‌های کارادنیز، چکورووا، یدی و‌ سامسون مورد تایید وزارت بهداشت قرار دارند.

انتهای پیام

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد