خانه پزشک

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّد لعنت خدابرسوال فروشان وحامیانشان اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍ

خانه پزشک

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّد لعنت خدابرسوال فروشان وحامیانشان اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍ

هفته نوزدهم از مراحل آمادگی برای امتحان دستیاری - درس سیزدهم

اوست عادل 
لعنت خداوند و رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) بر تمام مسئولان شیطانی منافق در حکومت اسلامی که با دزدی و خیانت و پایمال کردن حق مردم، آبروی دین مبین اسلام را به بازی میگیرند. عذاب ابدی فرقان در دنیا و اخرت نثارشان باد. 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد  

 لعنت خدا بر سوال فروشان و حامیانشان و همه کسانیکه حق سایر داوطلبان دستیاری را در خفا ضایع می کنند؛ آمین.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ    
لعنت خدا بر همه مسئول نماهایی که با باندبازی و خودخواهی و تمامیت خواهی به خون شهدا خیانت میکنند  

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد 

 ===============================

  

هفته نوزدهم از مراحل آمادگی برای امتحان دستیاری - درس سیزدهم

تا روز جمعه پانزدهم مرداد

================================   

رییس مرکز سنجش آموزش پزشکی خبر داد:
پذیرش حدود22 نفردر آزمون دکترای تخصصی طب سنتی
اعلام نتایج کتبی آزمون در روز پنجشنبه
برگزاری آزمون شفاهی در 18 مرداد

 

===================================

 ثبت نام دستیاران آغاز شد
جزئیات آزمون گواهینامه و دانشنامه تخصصی پزشکی؛ برگزاری آزمون در 25 شهریور
جزئیات بیست و نهمین دوره آزمون گواهینامه و پنجاه و هفتمین دوره آزمون دانشنامه تخصصی پزشکی اعلام شد که بر اساس آن داوطلبان می توانند در روزهای 9 تا 26 مرداد نسبت به ثبت نام در این آزمون اقدام کنند...........
.................................. 

===================================

  

 ثبت نام دستیاران آغاز شد/
جزئیات آزمون گواهینامه و دانشنامه تخصصی پزشکی/ برگزاری آزمون در 25 شهریور
جزئیات بیست و نهمین دوره آزمون گواهینامه و پنجاه و هفتمین دوره آزمون دانشنامه تخصصی پزشکی اعلام شد که بر اساس آن داوطلبان می توانند در روزهای 9 تا 26 مرداد نسبت به ثبت نام در این آزمون اقدام کنند.
به گزارش خبرنگار مهر، آزمون کتبی گواهینامه و دانشنامه تخصصی 9 صبح روز 25 شهریور ماه سال جاری در محل دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی برگزار می شود و آزمون شفاهی دانشنامه تخصصی نیز در روزهای 27 و 28 شهریور بر اساس جدول زمان بندی که در زمان توزیع کارت ارائه می شود، انجام می گیرد.
کارت ورود به جلسه آزمون کتبی و شفاهی دانشنامه و آزمون کتبی گواهینامه تخصصی در روزهای 23 و 24 شهریور از ساعت 9 تا 17 در محل دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی توزیع می شود.
کلیه دستیارانی که تا پایان آبان ماه سال 89 دوره دستیاری آنها به اتمام می رسد و در زمان معرفی جهت شرکت در آزمون گواهینامه تخصصی حداقل مدت 12 ماه از زمان کسب قبولی در مقطع ماقبل گواهینامه آنها گذشته و در این مدت در بخش حضور داشته اند، مجاز هستند که در این آزمون شرکت کنند.
همچنین دستیارانی که در آزمون گواهینامه تخصصی شرکت می کنند باید دفاعیه پایان نامه خود را قبل از معرفی به آزمون گواهینامه تخصصی انجام داده باشند.
احراز حداقل 60 درصد از نمره ارزیابی درون بخشی (نمره 90) و حداقل نمره 85 از نمره کل 150 در آزمون کتبی گواهینامه تخصصی جهت اخذ گواهینامه الزامی است. تعداد دفعات شرکت در آزمون کتبی دانشنامه تخصصی محدودیتی ندارد.
آزمون شفاهی دانشنامه تخصصی صرفاً برای افرادی برگزار می شود که حد نصاب کتبی را بدست آورده باشند و آزمون به صورت آسکی خواهد بود. 
مدارک لازم جهت ثبت نام علاوه بر ارائه دو قطعه عکس، تصویر شناسنامه، ارائه گواهی خدمت ضریب K و اصل فیش بانکی به حساب بانکی مندرج در آیین نامه آزمون است که برای شرکت در هر دوره ای مبلغ آن متفاوت است.
افرادی که بار اول در آزمون شرکت می کنند مبلغ 137 هزار و 500 ریال، افرادی که برای بار دوم در آزمون شرکت می کنند، مبلغ 275 هزار ریال و افرادی که برای بار سوم در آزمون شرکت می کنند مبلغ 618 هزار و 750 ریال باید پرداخت کنند.
نتایج آزمون کتبی گواهینامه و دانشنامه تخصصی روز جمعه 26 شهریورماه اعلام می شود و نتایج نهایی نیز در روز 29 شهریور با معرفی نفرات برتر منتشر می شود.
آزمون گواهینامه و دانشنامه تخصصی پزشکی هر سال شهریورماه برگزار می شود. آزمون گواهینامه غیررقابتی است و به منظور ارزیابی پایان دوره تخصصی محسوب می شود. افرادی که در آزمون دانشنامه تخصصی حدنصاب های علمی لازم را بدست بیاورند امکان عضویت در هیئت علمی دانشگاهها را دارند. 

==================================== 

 رییس مرکز سنجش آموزش پزشکی خبر داد:
پذیرش حدود22 نفردر آزمون دکترای تخصصی طب سنتی
اعلام نتایج کتبی آزمون در روز پنجشنبه
برگزاری آزمون شفاهی در 18 مرداد
رییس مرکز سنجش آموزش پزشکی با اشاره به برگزاری آزمون دکترای تخصصی(Ph.D) طب سنتی، از پذیرش حدود 22 نفر و اعلام نتایج نهایی آزمون در20 مرداد ماه خبر داد.
دکتر نسل سراجی در گفت‌وگو با خبرنگار صنفی آموزشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به ظرفیت پذیرش آزمون دکترای تخصصی طب سنتی، گفت: حدود 22 دانشجو از میان پزشکان واجد شرایط در دانشگاه‌های علوم پزشکی شاهد، علوم پزشکی ایران، تهران، شهید بهشتی، مشهد و شیراز پذیرفته می‌شوند.
وی با اشاره به اعلام کلید سوالات آزمون از طریق سایت مرکز سنجش آموزش پزشکی به نشانی
http://sanjeshp.ir ، گفت: داوطلبان تا فردا مهلت دارند اعتراضات خود را اعلام کنند و سپس 11 مرداد ماه رسیدگی به اعتراضات آغاز می‌شود.
نسل سراجی از اعلام نتایج کتبی آزمون دکترای تخصصی در روز پنجشنبه 14 مرداد ماه خبر داد و افزود: داوطلبانی که حداقل 70 درصد نمره را کسب کنند برای آزمون شفاهی 18 مرداد ماه دعوت می‌شوند.
رییس مرکز سنجش آموزش پزشکی افزود: انتظار می‌رود پذیرفته‌شدگان این دوره دارای آمادگی کامل و حتی الامکان آشنا به متون قدیمی و علاقه‌مند به تحمل دشواری‌های خاص این مسئولیت‌ها و فعالیت‌های ویژه و استثنائی مورد نظر بوده و ترجیحاً سابقه مطالعاتی قابل قبول و تالیفاتی در زمینه طب سنتی داشته باشند.
وی با بیان اینکه برای 96 داوطلب کارت ورود به آزمون صادر شده است، اظهارکرد: از این تعداد 75 نفر بر سر جلسه آزمون حضور یافتند.
   

===================================

 

 

 چطور سریعتر و طولانی تر به خواب برویم؟
توصیه شده است که، “بهترین درمان برای بیخوابی، خوابیدن زیاد است.” خنده دار به نظر می رسد اما موثر نیست.واقعیت این است که وقتی نمی توانید بخوابید، چه به خاطر یک بیماری جسمی باشد، چه استرس یا اختلال خواب، خندیدن آخرین راه حلی است که به مغزتان خطور می کند. برای دست یافتن به یک خواب خوب و راحت، راه های مختلفی وجود دارد که به علت بیخوابی وابسته است. آندسته از بیخوابی ها که به خاطر مشکلات جسمی ایجاد می شود، ممکن است راهکارهای دارویی یا حتی جراحی داشته باشد، درحالیکه بیخوابی های ناشی از استرس یا مشکلاتی از این نوع، راه حل های درمانی طبیعی تری دارند.
یک نمونه مشکل جسمی، آپنه خواب است که می تواند با یک انسداد فیزیکی (آپنه خواب انسدادی)، یا مشکلی در مغزتان (آپنه خواب مرکزی)، و یا ترکیبی از ایندو (آپنه خواب پیچیده) ایجاد شود. درمان های مختلف برای این مشکل عبارتند از تغییر محل خوابیدن، جراحی، یا استفاده از دارو. داروهای این مشکل می توانند تجویزی یا از جمله داروهای بدون نیاز به نسخه باشند.
اما اگر مشکل شما در خوابیدن ناشی از مشکلاتی مثل شیفت های کاری غیرمتعارف است شاید بهتر باشد ایجاد هرگونه سروصدا در محل خوابتان را از بین برده، پرده های ضخیم به پنجره ها بزنید و تلفن را هم از برق بکشید.
یکی از متداولترین عوامل بروز بیخوابی، استرس است. خوشبختانه وقتی به خاطر استرس ها و نگرانی هایتان بیخواب می شوید، خیلی راحت تر حتی بدون استفاده از دارو و جراحی می توانید دوباره خواب خوب و طولانی داشته باشید. اگر دلیل بیخوابیتان استرس است، می توانید از یکی از این روش های درمانی طبیعی استفاده کنید:
· طب سوزنی: یک روش درمانی متعلق به چین باستان است.
· رایحه درمانی: که در آن از روغن های خاص برای درمان و آسودگی فرد استفاده می شود.
· گیاهان معطر: برای تقویت حس رلاکسیون و تمدد اعصاب که در محل خوابتان گذاشته می شوند.
· هیپنوتیز: در این روش می توانید یاد بگیرید که چطور بدنتان را برای ریلکس شدن و پذیرش خواب آموزش دهید.
· ماساژ: اینکار که می تواند توسط همسرتان یا یکی از اعضای خانواده و یا حتی خودتان انجام شود راه خوبی برای کاهش استرس و ترغیب بدنتان به خواب است.
· مدیتیشن: می توان آن را هم موقع خواب و هم در طول روز بعنوان راهی برای از بین بردن استرس انجام داد.
· یوگا: این ورزش به بدن، ذهن و روحتان کمک می کند که در کنار هم به بهترین وجه برای تقویت سلامت فیزیکی، فکری و روحی شما کار کنند.
علت بیخوابی شما هرچه که باشد، همیشه اشتباهی هست که نادیده اش می گیرید و فکر می کنید که خود به خود برطرف می شود. اگر مشکل بیخوابی شما آنقدر جدی است که باعث خستگی و خواب آلودگی شما در طول روز می شود، حتماً باید به دنبال درمان فوری آن باشید. اولین قدم شما مشورت با پزشک و بررسی علت کم خوابی شماست.
مقابله با بیخوابی با تغییر در سبک زندگی
هر کس در زندگی خود حداقل یک شب مشکل بیخوابی را تجربه کرده است. این بیخوابی معمولاً دلیل دارد. مثلاً اگر فرد درمورد یک موضوع و مشکل خاص کاری استرس داشته باشد می تواند علت بیخوابی او شود. یا شاید هم به خاطر سرماخوردگی نتواند یک شب به خواب رود.
دلیل این بیخوابی هرچه که باشد، اگر هفته ها طول بکشد می تواند نشانه ای از بیماری بیخوابی باشد. در موارد جدی تر بیخوابی، ماه ها طول می کشد که فرد نمی تواند بخوابد. اما باور نادرست درمورد این مسئله این است که همه فکر می کنند که این یک مشکل بیخوابی به تنهایی است درحالیکه علامت یک مشکل بزرگتر است.
یکی از متداولترین علل بیخوابی، سبک زندگی فرد است. برای خیلی افراد این مشکل از دوران دبیرستان شروع می شود. فعالیت های درسی و اجتماعی بیش از حد باعث شب زنده داری های پی در پی و برهم خوردن برنامه خواب فرد می شود. این مشکل در دوران دانشگاه ادامه پیدا کرده و وارد زندگی کاری فرد می شود. بنابراین باید سعی کنید یک برنامه منظم و خوب برای خوابتان داشته باشید و مطمئن باشید این مشکل خیلی زود از بین خواهد رفت.
کاری که خیلی ها انجام می دهند نوشیدن قهوه است. بااینکه اکثریت برای بیدار ماندن در یک روز کاری سخت اینکار را می کنند اما کافئین موجود در آن می تواند علت بیماری بیخوابی شما باشد. کافئین یک محرک است، از اینرو حذف این ماده از رژیم غذایی بسیار موثر خواهد بود.
منبع :مردمان 

================================ 

جینی دختر زیبا و باهوش پنج ساله ای بود.
یک روز که همراه مادرش برای خرید به فروشگاه رفته بود، چشمش به یک گردن بند مروارید بدلی افتاد که قیمتش ۱۰/۵ دلار بود، دلش بسیار آن گردن بند را می خواست. پس پیش مادرش رفت و از مادرش خواهش کرد که آن گردن بند را برایش بخرد.
مادرش گفت:
خوب! این گردن بند قشنگیه، اما قیمتش زیاده ، خوب چه کار می توانیم بکنیم!
من این گردن بند را برات می خرم اما شرط داره، وقتی به خانه رسیدیم، یک لیست مرتب از کارها که می توانی انجام شان بدهی رو بهت می دم و با انجام آن کارها می توانی پول گردن بندت رو بپردازی و البته مادر کلانت هم برای تولدت چند دلار تحفه می ده و این می تونه کمکت کنه.
جنی قبول کرد...
او هر روز با جدیت کارهایی که برایش محول شده بود را انجام می داد و مطمئن بود که مادربزرگش هم برای تولدش برایش پول هدیه می دهد.
بزودی جینی همه کارها را انجام داد و توانست بهای گردن بندش را بپردازد.
وای که چقدر آن گردن بند را دوست داشت.
همه جا آن را به گردنش می انداخت؛
کودکستان، بستر خواب، وقـتی با مادرش برای کاری بیرون می رفت، تنها جایی که آن را از گردنش باز می ‌کرد حمام بود، چون مادرش گفته بود ممکن است رنگش خراب شود!
پدر جینی خیلی دخترش را دوست داشت.
هر شب که جینی به بستر خواب می رفت، پدرش کنار بسترش روی کرسی مخصوصش می نشست و داستان دلخواه جینی را برایش می خواند.
یک شب بعد از اینکه داستان تمام شد، پدرجینی گفت:
جینی ! تو من رو دوست داری؟
- اوه، البته پدر! خودت می دانی که عاشقتم.
- پس او گردن بند مرواریدت رو به من بده!!!
- نه پدر، اون رو نه! اما می توانم عروسک مورد علاقه ام رو که سال پیش برای تولدم به من هدیه دادی رو خودت بدم، اون عروسک قشنگیه، می توانی در مهمانی هات دعوتش کنی، قبوله؟
- نه عزیزم، باشه، مشکلی نیست...
پدرش روی او را بوسید و نوازش کرد و گفت: " شب بخیر عزیزم."
هفته بعد پدرش مجددا ً بعد از خواندن داستان، از جینی پرسید:
- جینی ! تو من رو دوست داری؟
- اوه، البته پدر! خودت می دانی که عاشقتم.
- پس او گردن بند مرواریدت رو به من بده!!!
- نه پدر، گردن بندم رو نه، اما می توانم اسب کوچک و قشنگم رو بهت بدم، او موهایش خیلی نرم و لطیفه، می توانی در باغ با او قدم بزنی، قبوله؟
- نه عزیزم، باشه، مشکلی نیست...
و دوباره روی او را بوسید و گفت:
" خدا حفظت کنه دختر زیبای من، خوابهای خوب ببینی. "
چند روز بعد، وقتی پدر جینی آمد تا برایش داستان بخواند، دید که جینی روی تخت نشسته و لب هایش می لرزد.
جینی گفت : "پدر، بیا اینجا " ، دست خود را به سمت پدرش برد، وقتی مشتش را باز کرد گردن بندش آنجا بود و آن را در دست پدرش داد.
پدر با یک دستش آن گردن بند بدلی را گرفته بود و با دست دیگرش، از جیبش یک قوطی مخمل آبی بسیار زیبا را بیرون آورد. داخل قوطی، یک گردن بند زیبا و اصل مروارید بود!!! پدرش در تمام این مدت آن را نگهداشته بود.
او منتظر بود تا هر وقت جینی از آن گردن بند بدلی صرف نظر کرد، آن وقت این گردن بند اصل و زیبا را برایش هدیه بدهد...
« این مسأله دقیقاً همان کاری است که خدا در مورد ما انجام میدهد! او منتظر می ماند تا ما از چیزهای بی ارزش که در زندگی به آن ها چسپیدیم دست برداریم، تا آن وقت گنج واقعی اش را به ما بدهد. این داستان سبب می شود تا درباره چیزهایی که به آن چسپیده بودیم بیشتر فکر کنم ... سبب می شود، یاد چیزهایی بی افتیم که به ظاهر از دست داده بودیم اما خدای بزرگ، به جای آن ها، هزار چیز بهتر را به ما داده است»
 

=============================

 

هرکسی که به این سوال جواب بده، جایزه می‌گیرد!!

یارو زبونش می‌گرفته ، می‌ره داروخونه می‌گه: آقا دیب داری؟
کارمند داروخونه می‌گه: دیب دیگه چیه؟
یارو جواب می‌ده: دیب دیگه - این ورش دیب داره ، اون ورش دیب داره.کارمنده می‌گه: والا ما تا حالا دیب نشنیدیم - چی هست این دیب ؟! یارو می‌گه: بابا دیب ، دیب
طرف می‌بینه نمی‌فهمه ، می‌ره به رئیس داروخونه می‌گه - اون می‌آد ‌می‌پرسه: چی می‌خوای عزیزم ؟!
یارو می‌گه: دیب!
رئیس می‌پرسه: دیب دیگه چیه؟!
یارو می‌گه: بابا دیب دیگه - این ورش دیب داره ، اون ‌ورش دیب داره.
رئیس داروخونه می‌گه: تو مطمئنی که اسمش دیبه؟!
یارو می‌گه: آره بابا - خودم دائم مصرف دارم، شما نمی‌دونید دیب چیه؟
رئیس هم هر کاری می‌کنه ، نمی‌تونه سر در بیاره و کلافه می‌شه ... یکی از کارمندای داروخونه برای خود شیرینی می‌آد جلو و می‌گه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین آقا زبونش می‌گیره، فکر کنم بفهمه این چی می‌خواد - اما الان شیفتش نیست.
رئیس داروخونه که خیلی مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه ، گفت: اشکال نداره - یکی بره دنبالش، سریع برش داره بیارتش.

می‌رن اون کارمنده رو میارن - وقتی می‌رسه، از یارو می‌پرسه: چی می‌خوای؟!
یارو می‌گه: دیب! کارمنده می‌گه: دیب؟!
یارو: آره
کارمنه می‌گه: که این ورش دیب داره ، اون ورش دیب داره؟!
یارو: آره
کارمند: داریم! چطور نفهمیدن تو چی می‌خوای؟!
همه خیلی خوشحال شدن که بالاخره فهمیدن یارو چی می‌خواد - کارمنده سریع می‌ره توی انبار و دیب رو میذاره توی یه مشمع مشکی و میاره می‌ده به یارو و اونم می‌ره پی کارش.
همه جمع می‌شن دور اون کارمند و با کنجکاوی می‌پرسن: چی می‌خواست این?!کارمنده می‌گه: دیب!می‌پرسن: دیب؟دیب دیگه چیه؟!
می‌گه: بابا همون که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی می‌شه و می‌گه: اینجوری فایده نداره - برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟!
کارمنده می‌گه: تموم شد - آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!!
دوستان حالا دیب چیه؟؟؟؟؟؟

====================================== 

مردی از یکی از دره های پیرنه در فرانسه می گذشت ، که به چوپان پیری برخورد. غذایش را با او تقسیم کرد و مدت درازی درباره ی زندگی  صحبت کردند . بعد صحبت به وجود خدا رسید .
مرد گفت : اگر به خدا اعتقاد داشته باشم باید قبول کنم که آزاد نیستم و مسوول هیچ کدام از اعمالم نیستم . زیرا مردم می گویند که او قادر مطلق است و اکنون و گذشته و آینده را می شناسد.
چوپان زیر آواز زد و پژواک آوازش دره را آکند . بعد ناگهان آوازش را قطع کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن به همه چیز و همه کس . صدای فریادهای چوپان نیز در کوهها پیچید و به سوی آن دو بازگشت .
سپس چوپان گفت : زندگی همین دره است ، آن کوهها ، آگاهی پروردگارند ؛ و آوای انسان ، سرنوشت او . آزادیم آواز بخوانیم یا ناسزا بگوئیم ، اما هر کاری که می کنیم ، به درگاه او می رسد و به همان شکل به سوی ما باز می گردد .  


"خداوند پژواک کردار ماست ."
پائولو کوئیلو

نظرات 215 + ارسال نظر
shahi شنبه 12 اسفند 1391 ساعت 11:48 ق.ظ

همکاران عزیز یهتو رو خدا رشته عفونی نیایید. من نفر اول بورد این رشته هستم . حتی تو شهرستان خودم هم برا طرح بعنوان هیئت علمی بزور رام دادن . بمدت یکسال تقریبا بیکار و بدون درآمد بودم.

محمدرضا چهارشنبه 20 مرداد 1389 ساعت 09:29 ق.ظ

سلام...........به همه رزیدنتای محترم۱۳۸۹

نورو بهشتی شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 04:45 ب.ظ

دوست عزیزی که دنبال نورو بهشتی هستید اگه کسی هستید که تلفنی باهاتون صحبت کردم یه راه تماس بدید با شما کار دارم

هانا شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 03:10 ب.ظ

دوست عزیزاسم شهر را به دلیل شخصی نمیتونم بگم ومتاسفانه بیمارستان شهر!!!ما اینترنت ندارد ولی رییس بیمارستان که همزمان رییس شبکه هم میباشند(اینم ازعجایب ما)درشبکه اینترنت دارند.ولی کافی نت داریماصلا من دروغگوی عالم.خدا کنه درامدبیهوشی ماهی 20 تا باشه.بنفع ما

[ بدون نام ] جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 09:27 ب.ظ

دم مهندس عمران جیز

[ بدون نام ] جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 08:14 ب.ظ

یادتون باشه کارنامه نگرفتین هنوز و نخواهید گرفت!

مهندس عمران جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 04:42 ب.ظ

تدریس خصوصی ادب ویژه پزشکان گلم
آدرس متعاقبا اعلام میشود

[ بدون نام ] جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 02:28 ب.ظ

چرا کارنامه نمیدننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای طب کار های متوهم جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 12:12 ب.ظ

بابا چرا اینقدر آی کیوی تو پایینه. . بابا باز میگم تو جایی که gp با قیمت پایین تر همون خدمات متخصص طب کار را ارائه میده می تونه تموم بازار متخصصه رو تخته کنه

[ بدون نام ] جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 11:30 ق.ظ

[ بدون نام ] جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 11:25 ق.ظ

بابا چرا اینقدر آی کیوی تو پایینه. از کدوم پستای بالا بر میاد که گفته باشیم جی پی نمی تونه دوره طب کار ببینه. بابا باز میگم تو جایی که متخصص طب کار مدعی بشه می تونه تموم بازار عمومیه رو تخته کنه. فهمیدی یا باز تکرار کنم. بابا زبونم مو در‌آورد و تو کله تو نمیره باز. اصلا طب کار که مثل تو باشه بایدم شاخه ای که خودش روش نشسته رو ببره تو با این آی کیوت کارمند شهرداری هم بشی موفق نمیشی چه برسه به بیماری شغلی محیطی یا اصلا پزشکی

[ بدون نام ] جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 10:41 ق.ظ

[ بدون نام ] جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 10:20 ق.ظ

بابا بزرگ چرا باز اینجوری کردی؟؟؟؟

[ بدون نام ] جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 10:18 ق.ظ

سلام.کسی میدونه کارنامه ها رو کی میدن؟

[ بدون نام ] جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 06:22 ق.ظ

ادب تو رو هم قبلا دیدیم

ممنون بابا بزرگ جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 12:35 ق.ظ

Thank you grandfather
بهتره که از اول نمایش نظرات رو منوط به تائید کنی.
Good Luck

[ بدون نام ] جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 12:33 ق.ظ

سال بالایی هاتون هم که دوستان خود من هستن بچه های خوب و مودبی هستن.
!!!!!!!!!
این هم به ملاک های جدید انتخاب رشته اضافه شد

مهندس عمران جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 12:01 ق.ظ

چقد برو بچ پزشکی بی ادب هستن اینجا جای من نیست واقعا

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 08:46 ب.ظ

آخه مادر و پدر به حروم چرا اینقدر ... شعر به هم می بافی و حالا که یکی که با عرضه تر از تو بوده و همون رشته آخری که تو تخم قبول شدنش رو نداشتی قبول شده ببین چی نوشته که از توهم دربیای !!!

رزیدنت سال 3 طب کار یزد
چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 10:44 PM
طب کار همون پزشکی عمومی ولی با جامعه هدف متفاوت است؛ کار کردن در این حیطه نیاز به حوصله برای سر و کله زدن با کار گر و کار فرما داره؛ در واقع بیشتر از این که پزشکی باشه یک جور تجارت است؛ پرستیژ و جایگاه اجتماعی یک متخصص رو هم نداره؛

****
عمده وظیفه طب کار معاینه بالینی دوره ای کارگران برای ممانعت از آسیب های شغلی است .مثل بررسی ادیو متری برایSNHL در اثر ترومای صوتی یا اسپیرومتری برای مشکلات ریوی که هر دو به راحتی توسط عمومی قابل انجامه
*************
؛ درآمد اون در صورتیکه اهل زد و بند و تقلب باشین بد نیست اما به کار درست و علمی کسی پول نمی ده و واقعا سرویس می شید تا یک کار درست انجام بدید!
امیدی هم به درست شدنش نیست چرا که طرف شما خیلی قدرتر از شماست مثل قضیه مالیات و بازار و دولت ...!
*******************
این در مورد تمام مسائل در مملکت ما صادقه .معلومه وقتی کارخونه دار میتونه با فردی کنار بیاد و هزینه های خودشو پایین بیاره نمیاد با کسی که با هزینه بالاتر مثلا کار علمی تر انجام میده قرارداد ببنده اونم در شرایطی که همه صنایع در حال ورشکستگی هستند

***************************

دوره کوتاه و بدون کشیک این رشته 3 سال خوب رو براتون به ارمغان میاره مثل روزهایی که برای کنگره پزشکان عمومی دور هم جمع می شدیم اما بعد از اون باید یک تاجر خوب باشین تا پزشک خوب! پس باید اهلش باشید یا جوهرش رو داشته باشید.

**************************
وقتی هزینه های کار تو رو باید کارخونه دار بپردازه اگر اولین چیزی که بهش فکر می کنی با صرفه بودن خدماتت نباشه اولین روزه ای که انجام میدی آخریشم هست

*******************************
توصیه می کنم قبل از انتخاب به شرکت های طب کار زنگ بزنید و تقاضای کار توی یک پروژه رو داشته باشید تا از نزدیک با مطب و بیمارستان آینده خودتون آشنا بشید که یکباره جا نخورید...
این رشته بهترین رشته برای کسانی است که یا پارتی دولتی و خصوصی خوبی دارن و یا از پزشکی خسته شدن اما روشون نمیشه رهاش کنن!
!
*********************************
روشن تر از روز.اگر کسی به کار بالینی علاقمند باشه لابد اولین انتخابش میشه طب کار

رزیدنت بیهوشی پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 08:41 ب.ظ

نورو بهشتی سال اول کشیک های سنگینی داره اما از سال ۲ بطور محسوسی load کار کم میشه و واقعا ادامه اون راحت و بدون دردسر میشه!
تعداد کشیک های سال یک 10 تا است تاجایی که من می دونم.
اساتید جوان و freshی داره!
سال بالایی هاتون هم که دوستان خود من هستن بچه های خوب و مودبی هستن.
در مجموع نگران نباشین یکی از بهترین دوران رزیدنتی در انتظار شماست.

مهندس عمران پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 08:39 ب.ظ

سلام به برو بچ
بیکار پزشکی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 07:54 ب.ظ


از نورو بهشتی خبر دارین

کسی از نورو بهشتی وبرنامه کاری و اساتید و کشیکاش خبر داره

شرایط داخلی ایران پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 05:53 ب.ظ

کسی از شرایط داخلی ایران یا سال اول قلب اطلاعی داره ؟ پیشاپیش تشکر

جابجایی ارتوبدی تبریز پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 05:47 ب.ظ

ارتوبدی تبریز

مایل به جابجایی با دانشکاه های تهران

email:faridehnajafi@yahoo.com

mobile:09123055582

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 05:16 ب.ظ

همه افراد با رتبه بهتر از 1500-2000 بی اطلاعن همه اطلاعات قلمبه از آسمون افتاده تو دامن 2 نفر که رفتن دو تا رشته آخر

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 04:41 ب.ظ

چرا فکر نمی کنی همه اینا یه نفر و اون یه نفر خود تو باشی!!! بابا بزرگ!

رزیدنت بیهوشی پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 03:38 ب.ظ

همه رشته های تخصصی خوبن، واقعا خوبن و این رو هیچ کسی نمی تونه انکار کنه.
من فکر می کنم کسانی که اینجا سر می زنن همکارانی هستن که قصد ادامه تحصیل دارن و فکر کنم بیشتر راهنمایی و ارائه اطلاعات بخوان نه یک مشت ....
به فراخور اطلاعات و تجاربی که دارین این همکاران رو کمک کنید.
برای مثال من یک نکته در مورد رشته پزشکی قانونی می گم (چون کمتر باهاش آشنا هستیم):
این رشته فوق های جدیدی داره مثل اخلاق پزشکی که فکر می کنم برای افراد علاقمند فرصت کاری مطمئن و خوبی رو بتونه ایجاد کنه خاصه اینکه خبری از کشیک و آنکالی نیست (اگر ازش خوشتون نیاد).
همکارانی که کمی پشتکار دارند و به آینده امیدوارند در قالب مشاور حقوقی به سایر پزشکان کمک می کنن که مشکلات حقوقی خودشون رو حل کنن.
خلاصه دنیای جدید و شیرینی باید باشه...
دوره رزیدنتی این رشته اونطور که من دیدم خیلی سخت تر از سایر رشته های معمول نیست فقط تصور می کنم علاقه خودش رو بخواد.
یک راه خوب برای کسب اطلاعات بیشتر سر زدن به سازمان و یا بیمارستان لقمان الوله تهران است که در آموزش دستیاری این رشته فعال است.
به دلیل طیف کاری متنوعی که متخصصین این رشته دارن طیف درآمدی گسترده ای هم خواهند داشت.
دکتر عمویی در بیمارستان آپادانا که مشاور سایر پزشکان است یکی از افراد موفق در حیطه حقوق پزشکی است از ایشون هم می تونید راهنمایی بگیرید.
اگر با این دید درس بخونید شاید قبول شدن و رد شدن از این سد لعنتی خیلی دشوار نباشه.
مشتاقم که نظرات رزیدنت های این رشته رو اینجا ببینم.

رزیدنت بیهوشی پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 03:27 ب.ظ

این بحث ها رو رها کنید!
این ره که می روید به ترکستان است...
بحث های مفیدتری هم میشه راه انداخت که لاقل اگر کسی از بیرون شنید، شخصیت جامعه پزشکی رو زیر سوال نبره!

دگم نباشیم (رزیدنت بیهوشی) پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 01:04 ب.ظ

جانا سخن از زبان ما می گویی...
خیلی خوبه که جایی مثل اینجا باشه که همه بتونن از نظرات و تجربیات هم بشنون.
پیش شرط این امکان هم اینه که یادمون باشه در درجه اول یک انسان و بعد از اون یک پزشک هستیم که در قبال اطلاعاتی که در اختیار همکارانمون قرار می دیم مسوولیم.
اگر کسی با نظری مخالف بود بهتره با دلیل و مدرک و در عین متانت و ادب اون رو مطرح کنه و واقعا بی انصافی به خودمونه که لجاجت بی مورد کنیم و ندونسته و صرفا با شنیده ها قضاوت کنیم.
فکر کنید به اینکه شما از نخبگان این مملکت هستید و حالا قرار شده از میان این افراد، مجددا عده ای دستچین بشن؛ خوب عدم انتخاب چیزی از ارزش های دیگرانی که انتخاب نمی شن کم نمی کنه. حالا شمایی که سال هایت آرزوی قبولی در فلان رشته رو داری با دلایل خودتون؛ بهتر نیست اجازه بدین دیگرانی که با تحقیق و یا ریسک پذیری خودشون راهی رو شروع کردن و یا به انتها رسوندن تجاربشون رو در اختیار شما قرار بدن تا شابد دامنه انتخاب های شما بیشتر بشه...
عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد... حالا چه برسه به دوستان و همکاران شما.
اینقدر دگم نباشیم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 11:02 ق.ظ

یکی از علتهایی که حرف مفید تو این سایت زده نمیشه اینه که هر وقت کسی که اطلاعات موثق در مورد رشته ای داره اینجا اظهار نظری میکنه که با عقل جور در میاد یک سری آدم متوهم یا بی ادب و بی شخصیت شروع به توهین می کنن خوب اون در حد اطلاعات خودش که مربوط به رزیدنت سال آخر یک رشته است بقیه رو راهنمایی کردی تو که هنوز امتحان هم ندادی که سکوت کنی بهتره

جراحی زاهدان پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 10:47 ق.ظ

جراحی زاهدان متقاضی جابجایی با تهران تبریز ارومیه با شرایط توافقی 09144622327

به جراحی زاهدان پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 10:45 ق.ظ

ای بابا من اول خواستگاری کردم حق منه که زودتر بیام خونه تون! دیشب ساعت 1 یه رقیب برام پیدا شده؟؟ تازه نمیدونی که چقدر مودبم اگه منو ببینی کلی از دیدنم خوشحال میشی آخه چند سالیه ندیدمت !!

be sale 3 yazd پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 09:05 ق.ظ

toke hanuz tamum nakardi az bad az tamum kardan balghur nakono khafe sho

وزیر بهداشت مسئولیت شناس پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 05:45 ق.ظ

وزیر بهداشت احساس مسئولیت کرده پاسخ نامه اینجانب را بطور مبسوط و مفصل از طریق ایمیل ارسال نموده اند که ازین بابت من رو شرمنده اخلاق ورزشی و منش پهلوانی خودشون نمود و از اینکه ایشان رو با لحنی نا مناسب در شان این منش خطاب قرار دادم شرمنده و از خداوند متعال طلب عفو و بخشش دارم امید که خداوند رحمان همه ما را مورد مغفرت خویش قرار دهد و مسئولینی چنین پاسخگو را برای نسلهای متمادی برای ملت ما زنده و پایدار حتی شده در موزه ها بصورت فسیل هم که شده باقی نگه دارد!!!!

درد و دلی با وزیرTuesday, August 3, 2010 8:51 AM
From: "pr" <pr@behdasht.gov.ir>Add sender to ContactsTo: "farhad sadeghi" <dr_farhad83@yahoo.com>با سلام و تشکر
نامه شما دریافت شد.





-----Original Message-----
From: farhad sadeghi <dr_farhad83@yahoo.com>
To: pr@behdasht.gov.ir
Date: Sat, 31 Jul 2010 05:17:36 -0700 (PDT)
Subject: درد و دلی با وزیر

سلام
خدمت وزیر محترم بهداشت و درمان
غرض از نوشتن این مطالب فقط بیان گوشه ای از اتفاقاتیست که با تصمیم ناگهانی حضرتعالی حاصل شد نه از این جهت که بدنبال شنیدن آن نتیجه ای حاصل شود که اگر بنا بود نتیجه ای بدست آید بدنبال اعتراضاتی که براحتی نادیده گرفته شد و همیشه با عده ءقلیل تحقیریشد،بدست می آمد.اما جهت آگاهی بخشی بد نیست از گوشه ای از رنج وارد آمده بواسطه یک تصمیم را مطلع شوید.جمع زیادی هر ساله برای رسیدن به اهداف مد نظرشون در امتحانی شرکت میکنند که این سالها عدهئ زیادی در اون دخل و تصرف میکنند از اون به قول شما کارمند خوش حافظه قرنطینه سوالات گرفته تا احتمالاآبّدارچی و .....و عده ای از ما بهتران که دسترسیشون به سوالات به واسطه رانتها و ارتباطاتشون سهل الوصولترهست بدون دغدغهء خاصی مسیر آرزوهاشون رو هموار میکنند تا به بقیه این نکته رو گوشزد کنند که خیلی عوامل دیگه هم غیر از مطالعه مستمر و سواد دخیله تا یک نفر رو به آرزوهاش نزدیک کنه و کم کم حتی به مراتب بالاتر برسونه همونجور که شاید عده ای از کساییکه امروز در مسند هئت علمی دانشگاهها هستند یا حتی معاونتهای دانشگاهی از همون دست افراد هم باشند بدون اینکه آب از آب هم تکانی خورده باشه،سخن در این باب زیاده و وقت وزیر هم اندک برای اینکه مسائل مهمتری در عرصه مدیریتی برای پرداختن موجود میباشه،اما این مقدمه لازم بود تا به بحث کلیدی برسیم و اون اینکه سرمایه گذاری زمانی و بار هزینه های اقتصادی تحمیل شده به داوطلبی که با همه وجودش برای آماده شدن برای امتحان دستیاری مایه گذاشته است چیز اندک و کم بهایی نیست که با یک سهل انگاری و کم توجهی بواسطه کم کاری در مراقبت باعث شویم عده ای (که تازه بعدها با بررسیهامون مشخص میشه که تعدادشون به اندازه انگشتان 2 دست هم نمیرسه )به سوالاتی دسترسی پیدا کنند که وسیله سنجش پزشکانی هست که بعد ها در کسوت متخصص به طبابت خواهند پرداخت و بعد برای جبران خسارت وارده باز هم دچار اشتباه بزرگتری شویم و امتحانی را برگزار کنیم که دست کم برای تدارکات آن ماهها زمان نیاز است اما ما بخاطر پوشاندن اشتباهاتمان با عجله هرچه تمام تر در کمتر از 10 روز طراحی کنیم و آن شود معیار سنجش برای قبولی در رشته های مختلف و بعد هم آن شود که دیدیم.نپذیرفتن انتقاد و پافشاری بر خطا و اشتباه از هر مسئولی امری زشت و مقبوح است چه انکه وزیری باشد که خود داعیه دار عدالت و عدالت محوریست و در راس وزارتخانه حساسی چون وزارت بهداشت قرار گرفته که متولی امر درمان و سلامت جامعه ای است که نسلی سالم و عاری از بیماری را تربیت میکند .بیماری وزارتخانه بهداشت سالهاست که بر همگان روشن شده و بوی تعفن عفونتش هر نا بلدی را آزار میدهد زخم کهنه و دمل چرکین را باید با تدبیر جراح خاذق از پیکر بیمار بیرون آورد تا روزی مجبور نشد تا تمام جسم و پیکر را فدای دملی چرکین کرد اما آموخته ها و ازموده ها و تجارب ما ظاهرا برای بکار بستن و عملی شدن نیست که همیشه در حد تئوریک آن هم در کتابها باقی مانده و چه سود که گوش شنوایی هم برای این اندک ناله های اعضای این پیکر بیجان نیست روزی که با همه وجود از نبود امنیت و اعتماد در معاونت آموزشی و متولیان برگزاری امتحان دستیاری فریاد بر آوردیم چه کسی به دفاع از آنان پرداخت و حتی تا زمانی که به روشنی روز تخطی آنان از محور سلامت آزمون آشکار گشته بود نیز بجای تنبیه عاملین اصلی و کسانیکه به راحتی دست به خیانت در امانت ملت زده بودند خیل مظلوم شرکت کنندگان در امتحان را نشانه رفتید و گروه انبوه را فدای عده ای بقول خودتان قلیل کردید.اگر اندکی صبر پیشه میکردید و حوصله به خرج میدادید نمیتوانستید با مدیریت بحران خاطیان را چه از جنس کارمند وزارتخانه چه از طیف پزشک شناسایی و مجازات نمایید حاشا که ظلم رفته بر بینوایان بیخبر از همه جا نه امروز که تا قیام قیامت قابل جبران باشد و چه کسی مسئول عواقب ناشی از اینگونه رفتارهای نسنجیده خواهد بود؟؟؟چه کسی جوابگوی مثل منی که در آزمون اول آمادگی 100%داشتم و در آزمون دوم به دلیل استاندرد نبودن آزمون و استرس وارد شده در پی ابطال آزمون نتوانسته بودم شرایط ایدآل اول را بدست آورم ،خواهد بود به نظر شما تفاوت رتبه ای که بین نمره 470 و 410 ایجاد شد با چه چیزی قابل جبران بود؟؟؟و به نظر شما دیگر فریاد عدالت محوری و عدالت خواهی در جایی که حتی یک نفر هم از رفتار ما دچار آسیب و ضرر شده باشد معنایی خواهد یافت چه برسد به اینکه عدهء زیادی از این تصمیمات متضرر شده و ناراضی هستند و در نهایت اینکه کجای این به عدالت نزدیک است وقتی عده ای با سهمیه مازاد بدون داشتن پایه علمی قوی در کنار فردی به تحصیل مشغول میشود که از نظر سطح علمی چندین برابر قویتر است!!!کدام منتطق شرعی و اخلاقی این گونه نا برابریها و عدالت شکنیها را تایید میکند و چگونه روزی امید به فضل و کرم خداوند داشته باشیم وقتی خود روزی از مشئولیت سنگینمان سوء استفاده کرده ایم و بار مسئولیت آنگونه سنگین است که به مقصد رساندنش کار هر کسی نیست.اید که همگان در سیره عملی انبیا و مقتدایان و پیشوایانمان تعقل نموده اعمالمان را به سیره آنان نزدیک نماییم تا خشنودی خدا نه بندگانش حاصل شود
الاحقر فرهاد صادقی .





----------------------------------------------
Ministry of Health and Medical Education
http://www.behdasht.gov.ir/
http://www.mohme.gov.ir/

به جراحی زاهدان پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 01:04 ق.ظ

من همچنان بر تصمیم خود استوارم!

رزیدنت سال 3 طب کار یزد پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 01:01 ق.ظ

جانم فدای رهیر پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 12:56 ق.ظ

من با رتبه 15 اول طب کار دانشگاه تهران رو زدم و بعد ارتوپدی همون دانشگاه اما متاسفانه در انتخاب دومم قبول نشدم! به همین مناسبت مجلس ختمی بر سر مزار آن مرحوم (متهری فعلی) کوچه شقایق روی قایق توی ساحل چه هوایی چه زمینی چه دریایی بسیج لشکر مخلص خداست!

افتالموسکوپ پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 12:51 ق.ظ

چشم تهران مایل به جابجایی با طب کار هر جایی که شد! با قبول شرایط

رزیدنت سال 3 طب کار یزد پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 12:47 ق.ظ

بخند متهری! من هم اولش خیلی می خندیدم ....
طب کار بهتر از همه رشته هاست آره گلبرگ! برو حالشو ببر!
گفتم که بهترین سال های زندگی همین سال های رزیدنتیمونه!
در ضمن ممنون که یزد رو دور افتاده می دونی!!!
ببخشید جناب مطلع میشه بفرمایید طب کار جز تهران کجاها آموزش دستیاری داره؟
کلا خوش گذشت بهت خدا رو شکر معمولا به امین آبادی ها و روزبهی هاتون هم اینجوری خیلی خوش می گذره!

رزیدنت سال ۴ طب کار تهران پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 12:38 ق.ظ

من آخر طب کارم و اسمم هم متهری(مطهری سابق) هستش اگه میخواین بیاین با من آشنا بشین :). من کاملا راست میگم و خیلی تو رشته ام واردم این رشته اصلا بدرد نمی خوره خیلی رشته بدیه اما خوب من اینقدر تو رشته خودم واردم که حتی نمی دونم که سال ۴ نداره این رشته !!!!! من از دکتر ایزدی یزدی هم بالاترم چون اون سال ۳ هستش و من سال ۴.
:))))) اون ایزدی یزدیه و من متهریه تهرانیم و تهران از یزد بهتر است. پس به من رای بدهید. ای بابا اصلا یادم رفت من قرار بود طب کار رو بکوبم.
بابا نکنین این کارارو آقا تا دیده از طب کار خوب میگن شده رزیدنت سال ۳ یزد. یه جای دورافتاده رو هم میگه که کسی نره سراغش. اسمم میگه که کلا بیشتر ثابت بشه که دروغ میگه :))) امشب چرا من انقدر از نظرات حضرات خندم میگیره.

از لاک پشت به خرگوش سال سه پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 12:17 ق.ظ

خرگوش جان باز به آی کیوی جلبکیت آفرین میگم چون یزد رو هم با ایزدی که سه حرف مشابه دارن تطابق تونستی بدی. مثلا فکر کردی اگه اسم بگی همه فکر میکنن راست میگی. چقدر بچه گانه حال میکنی. با توجه به حرفای این همکارت از این رشته و قوانینش هم که اطلاع نداری به نظر من برو زیگزاگ بدو عوض تایپ کردن تو این سایت. سنگینتری باور کن. اما خوب مایه خند میشی تو این ساعات خواب‌آور اینش خوبهههه. :)

طب کار به سال سه پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 12:14 ق.ظ

همکار عزیز از شما بعیده که اطلاعاتتون اونم تو سال سه از رشته خودتون اینقدر سطحی باشه. الان قانون تصویب شده که در استانی که متخصص طب کار وجود داره شرکت طب کار دیگه نمی تونه فعالیت داشته باشه و اینکه میگین فرانشیز بیشتری به پزشک عمومی میدن هم در نوع خود جالب توجهه.
در ضمن شما تعریفی که از متخصص طب کار کردید و با استناد به اون گفتین که متخصص واقعی نیست این بود که ((پزشک عمومی با گروه هدف متفاوته)) خوب اینکه خودش تعریف تمامی تخصصهاس که پس چطور به نتیجه رسیدین که متخصص حساب نمیشه؟!
خوب متخصص رادیولوژی هم در ابتدا پزشک عمومی بوده بعد با یه دوره مشخص گروه هدفش شدن کسایی که به پاراکلینیک های تحت پوشش رادیولوژیست نیاز دارن یعنی پزشک عمومی با گروه هدف متفاوت. قبول کنین که طرز صحبت و استدلال سطحی خودتونه که موجب تشکیک در صداقتتون میشه.

رزیدنت سال 3 طب کار یزد چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 11:30 ب.ظ

برای دوستان یزدی گفتم و گرنه نیازی نبود بگم یزد هستم لاک پشت!
دکتر ایزدی هستم و مشتاق دیدار
سال ۳ طب کار یزد
اینجا شرکت های طب کار فعالترند زیرا با تعرفه کمتری به ارائه خدمات می پردازند و فرانشیز بیشتری به پزشکان عمومی پرداخت می کنند.
جلبک هم خودتی تازه وارد!

جالبه چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 11:19 ب.ظ

کسایی که میخوان یه رشته رو بکوبن خودشون رو جای رزیدنت همون رشته جا میزنن. اطلاعات همکار بالایی در مورد طب کار مثل اطلاعات یه بقال خواربار فروش از داروخونه می مونه خیلی خندیدم که خودشم سال سه طب کار می دونه جالبه با آی کیو جلبکیش یزدم گفته که مثلا کسی نره پیداش کنه خرشو بگیره خیلی جالب و خنده دار بود خلاصه. فقط یه نکته میگم که زنگ به شرکت نزنین یهو: شرکت طب کار دیگه مال جاهاییه که متخصص نداره الان متخصص طب کار کلینیک طب کار میزنه نه شرکت.

رزیدنت سال 3 طب کار یزد چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 10:44 ب.ظ

طب کار همون پزشکی عمومی ولی با جامعه هدف متفاوت است؛ کار کردن در این حیطه نیاز به حوصله برای سر و کله زدن با کار گر و کار فرما داره؛ در واقع بیشتر از این که پزشکی باشه یک جور تجارت است؛ پرستیژ و جایگاه اجتماعی یک متخصص رو هم نداره؛ درآمد اون در صورتیکه اهل زد و بند و تقلب باشین بد نیست اما به کار درست و علمی کسی پول نمی ده و واقعا سرویس می شید تا یک کار درست انجام بدید!
امیدی هم به درست شدنش نیست چرا که طرف شما خیلی قدرتر از شماست مثل قضیه مالیات و بازار و دولت ...!
دوره کوتاه و بدون کشیک این رشته 3 سال خوب رو براتون به ارمغان میاره مثل روزهایی که برای کنگره پزشکان عمومی دور هم جمع می شدیم اما بعد از اون باید یک تاجر خوب باشین تا پزشک خوب! پس باید اهلش باشید یا جوهرش رو داشته باشید.
توصیه می کنم قبل از انتخاب به شرکت های طب کار زنگ بزنید و تقاضای کار توی یک پروژه رو داشته باشید تا از نزدیک با مطب و بیمارستان آینده خودتون آشنا بشید که یکباره جا نخورید...
این رشته بهترین رشته برای کسانی است که یا پارتی دولتی و خصوصی خوبی دارن و یا از پزشکی خسته شدن اما روشون نمیشه رهاش کنن!

طب کار به نوروسرجری چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 09:23 ب.ظ

با تشکر از توضیحاتتون
لازم می دونم بگم که پزشک عمومی هایی که با دیدن دوره پودمانی طب کار انجام میدادن متاسفانه بخاطر نداشتن تخصص کافی در فیلد وسیعی که شما به درستی بهش اشاره کردی و نیز مشکل داشتن در باور کارخونه دارا به تسلطشون و کلا نداشتن نفوذ بخاطر دلیل مشخص (( عمومی بودن)) نمی تونستن خیلی موفق بشن و با دردسر زیاد مواجه میشدن درضمن قانونی که کلینیک طب کار با امکانات پاراکلینیک رو بجای شرکت طب کار نشوند ((یکی دوسال قبل)) خیلی کمک کرده که بعنوان فیلد پزشکی جدا جا بیفته و شاید بخاطر افراد ذی نفوذی که الان اومدن و این رشته رو خوندن(مثل معاونت پشتیبانی دو سه دانشگاه که ۵ سال پیش نمی دونم چرا یهو علاقه مند به این رشته شدن) موجب شده قوانین هر روز بیشتر به نفع این رشته تصویب بشه. در ضمن من کلا نمره ام فقط به اورولوژی و نوروسرجری می رسید اونم تو شهرستان و شاید فقط به اهواز که زیاد دندونگیر نبود و این برای من بهتر از رشته هایی مثل پاتولوژی و رادیوتراپی بود.

به ییرمرد چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 08:37 ب.ظ

اشتباه گرفتی پدر من !!اینجا خانمها راه آّقایون رو میبندن

به جراحی زاهدان چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 06:48 ب.ظ

با من ازدواج نمیکنی ؟ با هم میریم زاهدان ! قید جابجاییو بزن نظرت چیه؟راستی اول اسمتم نونه مگه نه ؟

بچه هر چیزی رسم و رسوماتی داره
اول بزرگترت را بفرست ببین اگه اجازه دادند خواستگاری کنت
اگه بازم ببینم شیطنت می کنی و نمی دونم راه دختر ها را می بندی و... می ام حسابی گوشمالیت مدم ها ب ادب

جراحی زاهدان چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 06:34 ب.ظ

جراحی زاهدان متقاضی جابجایی با تهران تبریز ارومیه با شرایط توافقی 09144622327 جراحی زاهدان متقاضی جابجایی با تهران تبریز ارومیه با شرایط توافقی 09144622327

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 05:11 ب.ظ

هانا جان متاسفانه معلوم شد که خیلی با دوستان صادق نیستی!!! الان هیچ شهر دارای بیمارستانی نداریم که اینترنت نداشته باشه! حتی به لطف دولت خدمتگزار! در روستاها اینترنت و بعضا ADSL داریم چه برسه به شهری با پنجاه هزار نفر جمعیت!
با گفتن اسم شهر فقط می تونستی صداقت خودت رو اثبات کنی که نکردی این کار رو....؛ چرا؟ الله اعلم ...!!!
به هر حال موفق باشی

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 04:46 ب.ظ

زنان شیراز مایل به جابجایی با یکی از دانشگاه های تهران
09122027405

رضا چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 04:36 ب.ظ

ذخیرهها کی اعلام میشوند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هر کس میداند لطفا بگوید

به سارا چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 02:34 ب.ظ

ساکت شو

جابجایی ارتوپدی تبریز چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 02:33 ب.ظ

ارتوپدی تبریز (نمره 454، سهمیه آزاد)

مایل به جابجایی با دانشگاه های تهران

با قبول شرایط

email: faridehnajafi@yahoo.com

mobile: 09123055582

به دکتر ساغری چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 12:46 ب.ظ

سلام

من دی وی دی های کامل پارسیان دانش رو دارم

اگه تمایل به دریافتشونو دارین لطفا emailتون رو بگذارید

ممنون

به جراحی زاهدان چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 12:25 ب.ظ

با من ازدواج میکنی ؟ من کامل میشناسمت !!!

جراحی زاهدان چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 12:13 ب.ظ

جراحی زاهدان متقاضی جابجایی با تهران تبریز ارومیه با شرایط توافقی 09144622327

نیما چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 12:08 ب.ظ

هیچ پسری اینجا نیت که ارتو قبول شده باشه؟

تازگی ها به رشته ام علاقه مند شدم چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 12:23 ق.ظ

آره بابا !! این افاضات بیهوده در مورد علاقه همه شعارهای تو خالیه . تو با رشته پولساز ازدواج کن علاقه به مرور خودش ایجاد میشه

جابجایی چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 12:08 ق.ظ http://m.nouri79@yahoo.com

قلب اصفهان مایل به جابجایی با قلب تهران:بهشتی:ایران با شرایط توافقی

قلب اصفهان مایل به جابجایی با قلب تهران:بهشتی:ایران با شرایط توافقی

نگار به گلی سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 11:32 ب.ظ

میلتون رو خوندم خانوم دکتر
تازگی ها به رشته ام علاقه مند شدم(بالاخره!)
امیدوارم شما هم شاد و راضی باشین
نه راجع به سئوالتون هم اطلاعی ندارم متاسفانه

نروسرجری به طب کار سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 11:15 ب.ظ

ضمن تبریک و آرزوی موفقیت شما
من زمان عمومی یکی از فعالیت هایی که داشتم گواهینامه طب کار بود که مدیر طب کار مرکزی دولتی با بیش از 15000 نفر نیروی کاری بودم
طب کار مسولیت بسیار سنگین و روحیات خاص خودشو می خواد و بسیار مولتی فاکتوریال هست موفق کار کردن در این رشته .درگیریهای بسیار زیادی هم داره
حلاصه اینکه رزیدنتی این رشته با فیلد کارش تفاوت بسیار داره و من به کسی که این فیلد را تجریه نکرده توصیه میکنم حتما با تحقیق دست به انتخاب بزنه

b balaee سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 10:33 ب.ظ

yani mifarmaeed unaee k rotbe bala daran beran jarahi ,radio ghalbo .... ro bezaran vase nomre paeena??????????????????????

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 09:59 ب.ظ

همه میدونن تنها رشته هایی که تا چند سال دیگه هنوز ممکنه آینده کاری مطمئنی داشته باشه چند تا از رشته های جراحیه ولی موقع انتخاب رشته خیلیها عمدتا به خاطر ترس از مشکل بودن دوره رزیدنتی بسته به رتبشون میرن رادیو و قلب و اعصاب و توان بخشی و طب کار و...بعد که یه مدت میگذره و خصوصا امسال که گرایش های داخلی همه افزایش ظرفیت های نجومی داشته پشیمون میشن و برای دلداری دادن به خودشون شروع میکنن به خیالبافی در مورد رشته مربوطه و اونهایی ADSL دارن رویاهاشون رو برای بقیه هم تایپ میکنن

ساغری سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 09:42 ب.ظ

دی وی دی های پارسیان دانش را خریدارم.کسی هست که بخواد بفروشه؟؟؟

b sara سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 08:31 ب.ظ

lotfan cherto pert nagoo

طب کار سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 07:23 ب.ظ

به ما گفتن که مهر شروع میشه دورمون

طب کار سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 07:22 ب.ظ

من با رتبه ۵۰۰ و خرده ای نمره ام با سهمیه آزاد به اورو و نوروسرجری و بقیه رشته های پایین ترش میرسید اما تحقیق کردم دیدم به شرایط زندگیم و نیز با درنظر گرفتن آینده شغلی طب کار بهتره و این رشته رو انتخاب کردم. یه نکته دوست دارم به کسایی بگم که رشته های مختلف رو می کوبن و میگن که اگه خوبن چرا رتبه مثلا ۳۰۰۰ میزننش : قدیم الایام تو ایران طبابت اصلا رشته خوبی نبود و قضاوت بود که رشته عالی حساب میشد که بخاطر موقعیت اجتماعی و مالی قضات محترم بود و همه دوست داشتن فرزندشون یک کمی ملایی و یک کمی حقوق به اصطلاح بخونه اما خوب تو دوره ما پزشکی و الان دندانپزشکی معمولا علاقه ها رو به سمت خودشون کشیدن که دندون بخاطر راحت بودن و درامد بهتر علاقه رو به سمت خودش کشونده. تو رشته های تخصصی هم همینطوره اما خوب داریم رشته هایی رو که اصلا تو چشم نیستن و از بازار روتین رقابت بین متخصصین و جراحان هم بدورن اما هم زندگی راحت تری دارن و هم درامد بهتری دارن و وقت بیشتری رو می تونین با خونواده هاتون بگذرونین و هم می تونین تو شهر خودتون بمونین. مثلا فوق بیهوشی الان خیلی درامدش از یک فوق روماتو یا فوق قلب بیشتره. خودمن یکی از فامیلامون عمل بایپس داشت تو بیمارستان شهید رجایی می گفت خدمه بیمارستان از جراحا درصد میگیرن که مارو ترغیب به جراح خاصی کنن. طبیعیه چون جراحی روی یک عضو بدن خیلی مهمه و دو مسئله موجب میشه درامد جراح تازه کار اصلا خوب نباشه: ۱. کسایی که درامد خوبی دارن ترجیح میدن برای جراحی خودشون یا فرزندو همسرشونو دست کاردون بدن تا تازه کار و کاردون هم از نظر مردم کسیه که مشهور شده به هر دلیلی. ۲. می مونن کسایی که دستشون به دهنشون نمیرسه که مجبورن بیان پیش جراح تازه کار که اونا هم پول زیادی ندارن که زیر میزی بدن. اما خوب تو شهرستانهای دور خیلی وضع فرق میکنه و اکثرا مردم به خاطر مسیرای طولانی مجبورن برن . این درحالیه که یه فوق بیهوشی میتونه همین الان تو تهران هم خیلی عالی کار کنه. من هم رشته ام رو بخاطر همین انتخاب کردم که بلکه بتونم تو تهران کلینیک طب کار بزنم. جراحی هم البته کلاس اجتماعی خودشو داره و وقتی توش میری علاقه انسان هم بهش زیاد میشه.

به حامد سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 05:41 ب.ظ

اماده باش که سال بالاییات منتظرن

حامد سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 04:46 ب.ظ

این چند وقته چقدر مطلب در مورد رشته بیهوشی مطرح شده......
بالاخره بیمارستان من معلوم شدو 18 روز دیگه کارم شروع میشه.....

به سارا سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 04:33 ب.ظ

به جنابعالی چه ربط داره؟

سارا سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 03:00 ب.ظ

رزیدنت مرد ارتو مجرد نداریم ؟

جابجایی ارتوبدی تبریز سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 02:34 ب.ظ

ارتوبدی تبریز

مایل به جابجایی با دانشکاه های تهران

با قبول شرایط

mobile:09123055582

email:faridehnajafi@yahoo.com

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 01:44 ب.ظ http://i29.tinypic.com/2l893jb.jpg

خوب معلومه که این مرضیه چه قدر این طرح انطباق جنسیتی (در اصل تفکیک جنسی ) رو که از مطرح کنندگانش بوده رو خودش هم قبول داره!!!!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 01:28 ب.ظ

وقتی جامعه ی پزشکی ما اینگونه ادبیات دور از ادب و احترامی رو نسبت به شخصیت افراد دنبال می کنند دیگر چه توقعی از سایر افراد جامعه داریم.نمی دونم در سالهای تحصیل پزشکی علم فدای ادب شده و شاید هر دو فدا شدند.امیدوارم لا اقل ادب و احترام نسبت به جان و مال و ناموس مردم رو رعایت کنید.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 01:16 ب.ظ

http://i29.tinypic.com/2l893jb.jpg

حداد عادل و خواهر دستجردی ، وزیر بهداشت، در حال مبادله دل و قلوه !

به بالایی سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 01:07 ب.ظ


نصیحت بی ثمر است!
از کوزه همان برون تراود که در اوست !!!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 12:49 ب.ظ

دوستان لطفاانقدراز کلمه ترشیده برای خانم ها استفاده نکنید ایا تا به حال به این موضوع فکر کردید اگر خانمهاهم میتوانستن د مثل اقایون انتخابگر باشندمثلا خواستگاری کنند تعداد خانم های مجرد کمتر بود (البه در شرایط فعلی جامعه با این گزینه مخالفم)پس تا زمانی که خانمها مهر سکوت بر لبهایشان زده اندوبردباری به خرج میدهند وبراورده شدن ارزوی تشکیل خانواده رامبتنی بر پیشقدم شدن اقایون میدانند ،به خانمها احترام بگذارید ومطمئن باشید فرهنگ سازی از ما که جزء نخبگان کشور هستیم آغاز می شود سربلند باشید

به نگار سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 11:50 ق.ظ

نگار جان یه میل بهت زدم یه نگاه به میل باکست بکن

به جراح خانم سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 10:47 ق.ظ

این دوستتون که ماهی 20 تومن در میاره....
یا ترشیده است و 24 ساعت کشیکه....
یا تو یه شهر فقط اون جراح اونجاست.....
یا 24 هزار تومنه درآمدش....
یا خودت داری از ناراحتی میمیری که جراحی قبول شدی....با این حرفا خودتو آروم میکنی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 10:42 ق.ظ

واقعا جز گریه برای این دختر ۷ ساله چه می شود کرد...............

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 10:40 ق.ظ

‌این زن گفت: در این وضعیت بود که دخترم گفت؛ این کار را نکن تو را اعدام می‌کنند، اما من گوشم بدهکار نبود و باید او را می‌کشتم، لباسش را درآوردم و لختش کردم، وایتکس را گرفتم و ریختم روی تمام بدنش، بعد از آن انبر بزرگی که دسته بلندی دارد و برای شومینه استفاده می‌شود را برداشتم و به شکمش زدم که در بدنش ماند، دوباره رفتم و آبجوش ریختم روی سرش و تمام پوست بدنش ورآمده بود، دیگر قصد داشتم او را به آتش بکشم و کشان کشان بردمش تو حیاط. سیم قلاب به دستانش زدم. قبلا در آشپزخانه موهایش را تراشیده بودم، در حیاط زیر پاهایش تینر ریختم و رویش گونی انداختم و آتش زدم و در همان حال با فندک باقیمانده موهایش و تمام مژه‌هایش را سوزاندم، باز هم زنده بود، زغال گداخته را به زور در دهانش کردم و در حال کیف کردن بودم و الان هم که دارم تعریف می‌کنم احساس خوبی دارم. مادر سنگدل ادامه داد: همان ‌طوری که میله آهنی در حلقش بود و صدای خرخر گلویش بلند شده بود به او گفتم؛ خوبه به جای حرف زدن خرخر می‌کنی.

او هنوز مرا می‌دید، با دسته خاک انداز چشمانش را از حدقه درآوردم و زدم روی تیزی میله و چشمش ترکید، با میخ و سیخ پهلویش را سوراخ سوراخ کردم، می‌خواستم دست هایش را ببرم، سرش را گوش تا گوش ببرم که نذاشتن و تکرار کرد؛ اینارو که می‌گویم کیف می‌کنم، حقش بود، اون بلایی که بر مسیح آوردند و با حمل صلیب تو کوچه‌ها کشیدند باید سر این شیطان می‌آوردم حقش بود، قلاده سگ را انداختم دور گردنش و می‌خواستم مثل سگ بکشمش، گفتم فکر نمی‌کردی روز موعود برسه و نابود بشی، اون شیطان بود، وقتی صلیب را می‌دید می‌ترسید با سیم دور گردنش را فشار دهم و با دیدن پدرش که داد می‌زد .... آرزو مادر قصی القلبی که دختر هفت ساله خودش بر اثر کینه‌ای که به شدیدترین شکل ممکن کشت و باید گفت این بچه شهید شد، در بخش پایانی حرف‌هایش گفت: قبول دارم هستی را کشتم...





[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 10:40 ق.ظ

آرزو در پاسخ این که آن کس کیست، مدعی شد: شیطان و اهریمن که در زندگی دومم در جسم هستی حلول کرده بود، چون می‌دانست من به بچه‌ها علاقه شدیدی دارم و از این ضعف من استفاده کرد تا به بهترین شکل به من ضربه بزند، شوهرم از هر کاری که در خانه در تنهایی می‌کردم، سیگار می‌کشیدم یا مخدر شیشه مصرف می‌کردم باخبر می‌شد، در حالی که در خانه کسی نبود، من بودم تنها و او مثل چیزی نفوذی و نامرئی این کار را می‌کرد. ‌وی ادامه داد: وقتی شوهرم نبود او بود و همه جا حضورش را احساس می‌کردم و رفت و آمد و کنترل کردنش را احساس می‌کردم و وقتی شوهرم به خانه می‌آمد، در جلد او می‌رفت و به جانم می‌افتاد و من نفهمیدم کی بزرگ شد و به مدرسه رفت، گاهی حرف‌هایی از دهانش بیرون می‌آمد که من نمی‌دانستم باور کنم که او یک بچه است، اداهای زنانه در می‌آورد و جای من را پیش شوهرم گرفته بود، اما من قبل از کشتنش تنبیهی نکردمش و اگر چنین قصدی داشتم با اداهای مظلوم‌ نمایانه‌اش که به دروغ به شوهرم القا می‌کرد، من می‌زدمش و پدرش مرا می‌زد.

اجرای نقشه شوم قتل "هستی"

‌صبح چهارشنبه وقتی شوهرم آماده رفتن به سرکار شد او فهمیده بود که من می‌خواهم نگهش دارم، هستی را نگه داشتم و خودم را برایش مهربان کردم، به او گفتم تو خوشگلی و سرگرمش کردم و برایش مثل خودش شدم، یک روباه مکار، بعد از رفتن پدرش بردمش در اتاق و رفتم با اسفند، گزنه و چند چیز دیگر عطری اتاق را دود دادم، وقتی دود طرفش رفت حالش بد شد و خودش را کنار می‌کشید، چون هستی شیطان بود نه رضا، موهایش مثل مار آویزان بود، من اسفند سوخته را روی سرش ریختم و به آشپزخانه رفتم و یک مرغ بزرگ درست کردم و به آن مرگ موش اضافه کردم و به خوردش دادم، اما به او اثر نکرد.

این زن گفت: بعد از خوردن مرغ به گوشه تخت رفت و من به او حمله کردم و او شروع کرد به داد و عربده کشی، من گلویش را گرفتم و فشار دادم و این کار را به صورت طولانی انجام دادم اما خیلی قوی بود و من او را به کتاب‌هایی که خوانده بودم صدا کردم تا کمکم کند، با کابل یخچال دست و پایش را بستم و هرچی رضا را صدا کردم که چاقو برایم بیاورد تا کارش را تمام کنم نیاورد، او در همان حال به جلد رضا رفت و از زبان او سعی داشت مرا از کشتنش بازدارد و رضا در آن حال می‌گفت؛ مامان ولش کن، نکشش، ولی در هنگام مخالفتش من این ندا را از رضا می‌شنیدم که مامان ولش نکن، در آن لحظات اگر همه دنیا هم می‌آمدند ولش نمی‌کردم، وقتی دیدم در دستم چیزی نیست لیوانی برداشتم و آن را شکستم و خرده شیشه‌هایش را در چشمانش و سایر قسمت‌های بدنش فرو کردم اما انگار چیزی نمی‌شد و در آن لحظات به من گفت: مادر قاتل، صدایش را مثل "دوبلورها" تغییر داد و با صدای هستی گفت: مامان هرکاری بگی برات می‌کنم، خونه را برات جارو می‌کنم، حتی ناخن پاهاتو می‌گیرم، منو نکش.... زن سنگدل در ادامه اعمال رقت‌بار و ظالمانه خودش گفت: من به حرف هایش گوش ندادم و به زمین انداختمش و بازهم گلویش را فشار دادم، با چاقویی که برداشتم دو بار به پهلویش زدم و یکی هم در حنجره‌اش فرو بردم اما دیدم زنده است شمشیری در خانه داشتم به پهلویش فرو بردم که از آن طرف بدنش بیرون زد، دیدم در اتاق وسیله‌ای ندارم، کشان کشان به آشپزخانه بردمش و سیخ صلیبی شکل مخصوص ماهی را در گردنش انداختم و تیزی‌هایش را به بدنش فرو کردم اما باز هم نمرد.

این کار را نکن تو را اعدام می‌کنند

هانا سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 10:40 ق.ظ

بیهوشی جان درضمن امروزعصر دارم میرم ولایت !!و اونجا اینترنت در بیمارستان نداریم.موفق باشید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 10:39 ق.ظ

جزئیات قتل جنون‌آمیز دختر 7 ساله
فجیع‌ترین جنایت قتل بچه‌ای به دست مادر معتاد و متهم به فحشا در حالی رخ داد که مادر فهمید دختر هفت ساله‌اش درباره خلاف‌هایش به پدر گزارش‌هایی داده است.

به گزارش خراسان به نقل از فارس، ساعت 10 صبح یکی از روزهای پایانی هفته پیش مرد خانه که بیرون از محل کارش بود، از صداهای دلخراشی که از حیاط خانه‌ای در تنکابن به گوش همسایه‌ها می‌رسید، باخبر شد و پس از حضور در حیاط با پیکر بی‌جان "هستی" در حالی که بدون لباس و تمام‌ اعضای بدن بی‌جانش پر از جراحت، سوختگی، بریدگی و اسید پاشی شده بود، مواجه شد...

اعترافات قاتل

آرزو (مادر) در حالی که دستبند به دست و پابند به پاهایش داشت، توسط دو مامور تحت‌ مراقبت از اتاق بازپرس قدم به راهروی دادگاه گذاشت و به سوی اتاق دادستان آمد. ‌آرزو در اتاق دادستان خیلی راحت نشست و گاهی نیز به راحتی می‌خندید، قبل از هر سؤالی از سوی بازپرس اعلام کرد صبح تا حالا چیزی نخورده است، کیک و لیوان آبی به او دادند، خیلی راحت آن را خورد.

با همسرم حدود 30 سال اختلاف سنی دارم

آرزو گفت که 29 سال دارد و با همسرش حدود 30 سال اختلاف سنی نیز دارد، ازدواج اولش به‌ دلیل این که بچه‌دار نمی‌شدند، به جدایی کشیده شده است و حاصل ازدواج دوم او که 8سال زندگی است یک دختر 7ساله به نام هستی و یک پسر 4ساله به نام رضاست.

‌او عنوان کرد پدر و مادرش زندگی خوبی دارند، آرزو در بخشی از سخنانش گفت: با شوهر دومم هنگام طلاق از شوهر اول آشنا شدم و پس از ازدواج دوم تا قبل از تولد هستی زندگی خوبی داشتیم اما من باردار شدم، با تولد هستی دعواهای ما آغاز شد، شوهرم صبح با من خوب بود و عصر اخلاقش عوض می‌شد و به من می‌گفت؛ تو با فلان پسر ارتباط داری و گریه‌های من فایده‌ای نداشت و فردای آن روز دوباره اخلاقش عوض می‌شد و با من مهربانی می‌کرد.

شیطان با جسم هستی وارد زندگی من شد

هانا سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 10:36 ق.ظ

خواهرم اهوازقبول شدکه بیهوشی اهوازرا هم قبلش زده بود .نمرش378 بود که ظاهرابیهوشی اهواز5تا سهمیه ازادگرفته که نمره هاشون حدودا386-388بوده.من یه شهر50000نفری کار میکنم که البته با روستاهای اطرافش که بیشتر مریضای ما ازاونجاست میشه 90000نفر.ازگفتن اسمش معذورم و20 روزکار میکنم البته اونجا بیهوشی استخدامی با سابقه با مزایایی بسیار بیشتر هم داریم و متخصص زنان و ارتو وجراح داریم

به چشمتان روشن سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 10:08 ق.ظ

دوست عزیز متاسفانه ظرفیت پزشکی داره به شکل وحشتناکی هر سال بالاتر میره

سارا سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 10:06 ق.ظ

عزیزم من پاتو قبول شدم

چشمتان روشن دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 04:44 ب.ظ

دانشگاه بین المللی بندر انزلی امسال پزشک گرفت!
چشم همه روشن!

باران به سارا دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 04:14 ب.ظ

سارا جان دقیقا نمیدونم چند نفر خانم گرفته ولی اکثرا خانم بودن . شما چی قبول شدین ؟

رزیدنت بیهوشی دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 02:36 ب.ظ

فراموش کردم بگویم که مبانی علمی این رشته را واقعا قبول دارم و با سیاست محوریت آن کاملا موافق.
اما چه کنیم که مسوولین و سیاست گذاران سلامت، در هر زمینه ای بیش از بهداشت و سلامت تخصص و تبحر دارند.

رزیدنت بیهوشی دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 02:32 ب.ظ

رزیدنت های طب اورژانس از 36 ماه تحصیلی خود 16 ماه را در Rotation هستند و تا به امروز تنها یکی از آن ها را دیده ام که دل به فراگیری مهارت های لازم در این برنامه های چرخشی بدهد.
اساتید گروه های آموزشی هم که این دستیاران ملزم به Rotation در آن ها هستند تمایل چندانی به اصرار بر آموزش ایشان ندارند به هر حال این نتیجه تداخل فیلد کاری دو گروه است.
از این رو بیشتر این رزیدنت ها تنها صبح تا ظهر در بخش ها حضور دارند و آموزش چندانی هم نمی بینند.
به همین دلیل است که معتقدم این رشته، رشته چندان سخت و دشواری نیست و به راحتی می توان در آن مدرک!گرفت.
کشیک های این رشته هم واقعا استاندارد جهانی دارد. هر رزیدنت بیش از 12 ساعت متوالی نباید کشیک بدهد و بین کشیک ها کمتر از 24 ساعت نباید فاصله باشد.
اما در مورد آینده! با اشباع اورژانس بیمارستان های دولتی که فیلد اصلی کار این رشته است چشم انداز خوبی ندارد. خاصه آنکه در بیمارستان های خصوصی سیاست بر استفاده از پزشکان عمومی با پرداختی کمتر است و متخصصین رشته های دیگر نظیر جراحی و ارتوپدی به این راحتی ها اجازه تداخل عمل به کسی نمی دهند. همان مساله ای که امروزه در بیشتر بیمارستان های آموزشی برای دستیاران طب اورژانس معضل کلافه کننده ای شده است.
شاید در آینده ای نه چندان نزدیک با تغییر سیاست های پوسیده بهداشتی در ایران نظام ارائه خدمات بگونه ای اصلاح شود که این رشته در خط مقدم همه رشته های دیگر قرار گیرد که قطعا آن زمان مقارن خواهد بود با دو رخ داد میمون تر:
1- برچیده شدن نظام Under Table!
2- ظهور امام زمان
موید باشید.

به همه ی همکاران گرامی دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 02:24 ب.ظ

سلام.من کتابخونه ی بیمارستان مدرس درس میخوندم.یکی از بچه ها که اونجا میخوند به نام دکتر احتصامی بیهوشی بهشتی قبول شده اما حالا پشیمونه و در کمال تعجب بقیه و وقاحت خودش باز داره میخونه و میگه دارم درستش میکنم که امسال امتحان بدم.البته قبولیشون هم خیلی مشکوک بود.به نظر شما سکوت کردن راحته؟

سارا به باران دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 01:01 ب.ظ

سلام
امسال داخلی اصفهان کلا چند تا خانم قبول شدند؟

[ بدون نام ] دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 12:43 ب.ظ

طب اورزانس رشته ای جذاب ولی سخت .و یکی دو سال دیکه نمره بالا می خواهد

[ بدون نام ] دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 12:34 ب.ظ

۱

جابجایی ارتوپدی تبریز دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 11:57 ق.ظ

ارتوپدی تبریز

مایل به جابجایی با دانشگاه های تهران

با قبول شرایط

mobile: 09123055582

email: faridehnajafi@yahoo.com

[ بدون نام ] دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 10:11 ق.ظ

مرضیه وزیر بهداشت خدا ازت نگذره تا روز قیامت نفرینت می کنم

کنفرانس تازه ها پوست دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 10:04 ق.ظ

۱۳ و ۱۴ مرداد بیمارستان امام خمینی
ثبت نام رایگان
تلفن: ۸۸۹۶۳۸۰۴
۸۸۹۷۸۱۹۰

[ بدون نام ] دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 07:28 ق.ظ

زنان بندر عباس مایل به جابجایی با زنان تهران:بهشتی:ایران با قبول شرایط ۰۹۱۲۴۹۶۴۰۱۲

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد